بوف کور نوشته صادق هدایت اولبار در هندوستان به چاپ رسید.
استفاده مکرر نویسنده از عناصر هندی در فضای بوف کور، رابطه جدانشدنی بین صادق هدایت، بوف کور و هندوستان به وجود آورده است.
هدایت، پیش از سفر به هندوستان، با فرهنگ و مسائل این کشور آشنایی داشت... در داستان زندهبهگور، می نویسد: میخواهم بروم دور، خیلی دور، یک جایی که خودم را فراموش بکنم. فراموش بشوم... مثلاً بروم به هندوستان، زیر خورشید تابان، جنگلهای سر به هم کشیده، مابین مردمی عجیب و غریب.»
در یکی از نامههایی که به مجتبی مینوی مینویسد میگوید: «شاید تنها جای دنیا که قابل دیدن هست، قسمت هندوچین است که هنوز داخل احمقبازیها و گندکاریهای بینالمللی نشده، هر کس برای خودش دنیای جداگانهای است، خداها، آدمها، حیوانات با هم مخلوط میشوند، مثلا مردی که جلوی دریا، چهار زانو نشسته خمیر نان را گوله گوله میکند و جلوی ماهیها میریزد،گاوی که آزادانه در دکانها گدایی میکند. لباسهایی عجیب و غریب، گاهی به نظرم میآید که در الف لیله زندگی میکنم...