رمان دشمن آینده، داستانی خطی به مفهوم مصطلحش ندارد و درباره سکرات مرگ است به نوعی. گروهی از آدمهای متفاوت و خاص که در مکانی نامتعارف و برزخگونه کنار هم جمع شدهاند و تکلیفشان با بودن یا نبودنشان مشخص نیست. در این فضا ما روایتهایی از هرکدامشان میخوانیم و البته تنشها و حرکتهایی که دارند.
این نویسنده خراسانی تلاش کرده با حرکت در میانهی امر ذهنی و عینی به واقعیتی برسد که در رمان او تحقق پیدا میکند. برای مخاطب این رمان تعقیب این وضعیت روایی به نتایجی قابل تامل میرسد. نتایجی که شاید پیشبینی نشده هم باشند.