تقریبا همیشه در مورد خودم درست پیشگویی میکنم، چون اینجا در کمبریج، برخلاف دیگر جاها، تصور همه این است که من رفتاری کاملاً منطقی و صحیح دارم. اگر دیگران (مثلاً، دوستم هریسون مَک(۱) یا همسرش، جِین(۲) فکر میکنند من آدم عجیب و غریب و غیرقابل پیشبینیای هستم، دلیلش این است که اعمال و باورهای من با اصول آنها ــ به فرض این که اصولی داشته باشند ــ سازگاری ندارند؛ اما به شما اطمینان میدهم با اصول خودِ من کاملاً سازگارند. گرچه اصولم هر از گاه تغییر میکنند ــ یادتان باشد که این کتاب به یکی از همین تغییرات مربوط میشود ــ با این حال، همیشه از این اصول به قدر کفایت دارم، خیلی بیش از حدّ نیازم، و معمولاً همه آنها هم یکپارچه و همخوانند، طوری که زندگیام هرگز به دلیل نامتعارف بودن، از مسیر منطق خارج نمیشود. مسئله دیگر این که بدون استثنا کارهایم را به پایان میرسانم.
من تعریف این کتاب رو زیاد شنیده بودم، ولی واقعن خوندنش طاقت فرسا بود و خوشحالم که تموم شد. رویکرد نویسنده نهیلیستیه ولی بر مبنای یه سری تجربه ی شخصی و استدلال های شهودی. لحنشم طنزآلود نیست مثل بکت که آدم رو با خودش همراه کنه. واقعن کتاب بدی بود اما حرفای جالبی میزد گاهن.
5
کتاب بسیار جالبی بود. سبک نویسنده و ترجمه روان آن بسیار برایم لذت بخش بود