از کجا شروع کنم؟ چطور سودم را بیشتر کنم؟ و چطور قبل از این که دیوانه شوم، کارهایم را مدیریت کنم؟ پاسخ برای تمام این سوالها خیلی ساده است: سیستم سازی را یاد بگیرید. کتاب «سیستمسازی» یک اثر متفاوت و تاثیرگذار در زمینهی مدیریت هدفمند و برنامهریزی راهبردی است. «سام کارپنتر» در این کتاب نشان میدهد که چطور با صرف کمترین انرژی، درآمد بیشتر و زندگی بهتری داشته باشید. کتاب سیستمسازی با ترجمهی روان و خوشخوان «شهاب شکروی» و «فاطمه سراجی» در سال 95 در انتشارات نخبهسازان منتشر شده است.
کتاب سیستمسازی، یک اثر متفاوت است. «جاش کافمن»، نویسنده کتابهای «MBA شخصی» و «بیست ساعت اول» درباره این کتاب میگوید: «بدون مبالغه میگویم، در میان کتابهای مربوط به کسب و کار، سیستمسازی یکی از بهترین کتابهایی است که تا به امروز خواندهام». کافمن کسی است که هر روز به افراد خلاق در سراسر دنیا آموزش میدهد که چطور برای خود کسب و کاری سودآور، لذتبخش و پایدار ایجاد کنند. اصولا هر کسب و کاری یک سیستم است. بنابراین میتوانید با اصلاح سیستمها و توجه بیشتر به آنها، به نتایج بهتری برسید. سیستمهای باثبات و پایدار، محصول ذهنی آرام، منطقی و واقعبین هستند. این نوع تفکر، مهارتی است که میتوانید آن را به سرعت بیاموزید و روشی است که میتوانید برای اصلاح تمام جوانب زندگی خود از آن استفاده کنید. سیستمسازی به شما یاد میدهد و کمکتان میکند تا بهتر تصمیم بگیرید، کارهای بیشتری را به نتیجهی مطلوب برسانید و از مسیر رسیدن به اهدافتان لذت بیشتری ببرید.
هدف این کتاب ارائهی اطلاعات جدید نیست، بلکه یادآوری واقعیتهای فراموششده در زندگی است. هدف عمدهی سیستمسازی هدایت افراد به سمت روشهای جدید است تا بتوانند زندگی خود را بهتر بشناسند و آن را تحت کنترل خود درآورند. وقتی درک سیستماتیکی پیدا میکنید، دیدتان نسبت به جهان و محیط مکانیکی اطرافتان تغییر میکند و زندگی و کار شما دیگر مثل گذشته نخواهد بود. این کتاب به شما میگوید که چگونه به مکانیسمهای جهان، نگاه سادهتر و واقعبینانهتری داشته باشید. به عبارت دیگر هدف این کتاب بررسی دقیقتر مسائل پیچیدهی دنیای شماست. کتاب سیستمسازی قصد ندارد به شما جادوگری و شعبدهبازی بیاموزد یا در مورد جهانهای فرازمینی و پررمزوراز با شما صحبت کند. این کتاب نمیخواهد ذهن شما را با حرفهای پوچ و بیسروته پر کند. یا این که شعار بدهد و شما را غرق در جملات پیچیده و مبهم کند. بلکه میخواهد کاری کند تا شما بتوانید به تجربیات خود از زاویه دید دیگری نگاه کنید.
تلاش شده تا در این اثر، حرف بیهوده و اضافهای گفته نشود. هدف این کتاب، ارائهی یک پیام ساده است: این که برخلاف تصور خیلی از آدمها، جهان در نهایت نظم و منطق پیش میرود. نظمی ذاتی و شگفتانگیز در جهان وجود دارد که اصلا نمیتوان آن را نادیده گرفت. فقط کافی است تصورات قبلی را کنار بگذارید و نگاهی واقعبینانه به دنیا بیندازید. اگر این اتفاق بیفتد، آن وقت میتوانید بین زندگی خود و دنیای خشک و واقعگرای مکانیکی تعادل ایجاد کنید. شما دیگر تحت تاثیر محیط، گفتههای دیگران و آشفتگیهای احساسی و روحی قرار نمیگیرید. چون میدانید که تمام سیستمهای جهان کارکرد یکسانی دارند و بنابراین زندگی و تصمیمات خود را بر پایهی همین سیستمها قرار میدهید. حالا به جایی میرسید که میتوانید کارهای خود را با اطمینان انجام دهید و به نتیجهی مطلوب برسید.
در فصل اول این کتاب با دنیای سادهی سیستمها آشنا میشوید. پس از آشنایی با ذهنیت سیستمسازی، در فصلهای دو و سه خواهید آموخت که برای رسیدن به ثروت و آرامش چه کارهایی باید انجام دهید.
من سیستمها را میسازم. اما نه فقط یک سیستم. همهی سیستمهای دنیای خودم را میسازم؛ سیستمهای کاری، ارتباطی، مالی، اجتماعی، جسمی و مکانیکی. شما هم برای خودتان سیستمهایی دارید. آیا آنها را میبینید؟ آیا میتوانید آنها را تحت کنترل خود در بیاورید؟ فرقی نمیکند که چه شغلی داشته باشید. کارفرما باشید یا مدیرعامل؛ کارمند باشید یا خانهدار؛ بازنشسته باشید یا دانشجو. در هر صورت زندگی شما از سیستمهایی ساخته شده که متعلق به خود شما هستند. حالا کدام یک از آنها تحت کنترل شما هستند و کدام یک از کنترل شما خارجاند، موضوع دیگری است.
زندگی خودش نوعی کسب و کار است و شما چه بدانید و چه ندانید، چه خوشتان بیاید و چه خوشتان نیاید، سیستمها تمام زندگی شما را در برگرفتهاند. شما حاصل جمع همه این سیستمها هستید. اگر شما هم مثل اغلب افراد هستید، طبیعتا به سیستمهایی که زندگیتان را تشکیل میدهند توجهی نمیکنید و نمیبینید که کدام یک از آنها کارکرد درستی دارند و کدام یک ناکارآمد هستند.
چه اتفاقی میافتد اگر بتوانید سیستمهای جهانِ پیچیدهی خود را به وضوح ببینید؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر بتوانید یکی از این سیستمها و فرایندهایی که زندگی شما را تشکیل میدهند، از مابقی سیستمها جدا کنید، آنها را اصلاح کنید و دوباره سر جایش بگذارید؟ چه میشود اگر بتوانید این کار را در مورد همه سیستمهای زندگی خود انجام دهید؟ چه میشود اگر بتوانید تمام سیستمهای وجودتان را دوباره مهندسی کنید و بدون فکر کردن به شانس، تقدیر، مشیت الهی و نظرات دیگران، آن را دقیقا همان طوری که دلتان میخواهد، بسازید؟
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 312 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۲۴:۰۰ |
نویسنده | سم کارپنتر |
مترجم | شهاب شکرودی |
مترجم دوم | فاطمه سراجی |
ناشر | انتشارات نخبهسازان |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Work the system:the simple mechanics of making more and working less |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۵/۱۷ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
قطعا بعد از کتاب "افسانه کارآفرینی" نوشته مایکل گربر، بهترین کتابی هست که در زمینه سیستم سازی ترجمه شده.من با نظر دوستان موافقم که تکرار ممکنه زیاد در این کتاب دیده بشه،اما چی میتونه جز تکرار یک مفهوم پایه ای رو برای خواننده جا بندازه؟ بی شک برای خود من که حتما به خواندن دوباره یک کتاب برای درک بهترش نیارمندم،تکرار های این کتاب کاملا سودمند بود و در انتها به چهارچوبی که از نظر ذهنی لازم داشتم که برسم،رسیدم. سیستم ها و زیر سیستم ها در تمامی لحظات و مکان های زندگی و کار ما یافت میشن و هیچ کارافرینی بدون غلبه بر هرج و مرج های پیرامون خودش و ایجاد نظم سیستماتیک در اون،نمیتونه کسب و کاری رو رهبری کنه که بدون حضور او هم بتونه به حیات خودش ادامه بده،چیزی که هدف والایه ایجاد یک کسب و کاره و متاسفانه در کشورهایی که قانون زیر پا گذاشته میشه،اهمیت سیستم سازی هم درک نمیشه! به همه دوستان عزیزم توصیه میکنم این کتاب رو با دید نیاز به نوع تفکرش بخونن و سعی کنن پیامش رو بگیرن و در جامعه و کارشون به کار بگیرن... از ناشران محترم هم تقاضا میکنم کتابهای زیر رو هم ترجمه کنن که قطعا در کنار کتابهای موجود،نیاز دانشی خیلی از دوستانی که به سیستم سازی علاقه مند هستند رو برآورده میکنه: کتاب The ۴-Hour Workweek نوشته Tim Ferriss کتاب Built to Sell نوشته John Warrillow کتاب The Checklist Manifesto نوشته Atul Gawande کتاب Traction نوشته Gino Wickman کتاب Get Your Business to Work نوشته George Hedley از اساتید عزیز هم تقاضا میکنم اگر کتابی سودمند در این زمینه میشناسن معرفی کنند سپاسگزارم
محور این کتاب حکایت چگونگی تبدیل شدن یک کارآفرین بی سیستم و مستأصل، به یک فرد دارای تفکر سیستمی است که افسار کسب و کارش را به دست گرفته است. اصول مهم و روح سیستم سازی به زیبایی تمام بیان شده و مخصوصا برای کسانی که گرفتاری و اضطراب اداره کردن یک کسب و کار بی سیستم را تجربه کردهاند خیلی واقعی و ملموس است. با خواندن این کتاب صد درصد به لزوم سیستم و اصول کار ایمان میآورید و با جان و دل آنرا باور خواهید کرد. البته در این کتاب از نظر فنی بیشتر راجع به فرایند صحبت کرده و آنرا سیستم نامیده است، در حالیکه فرایند یک عضو و بخشی از سیستم است. حتما این کتاب عالی را بخوانید. ضمنا عاشق ترجمه کتاب شدم. کار مترجمین خیلی قشنگ و با سلیقه بوده است.
کتا ب تلفیقی است از یک اتوبیوگرافی کاری، با موارد الهام بخش از کتاب های خودیاری که بیشتر درصدد راضی کردن افراد برای سیستم سازی هست و عملا برای کسانی که به سیستم سازی اعتقاد دارند، نکات خیلی مهمی و روش کاری ارایه نمی کند، بلکه یک سری نکات راهنما مطرح می کند. خواندن کتاب برای بنیانگذاران جوان و کمتجربه مفید است ولی برای مدیرانی که علاقه مند به سیستم سازی هستند، راه گشا نیست.
نویسنده کارایی و اثربخشی نگرش سیستمی را در زندگی و کسب وکار خود درک کرده و ازین ادراک جدید برای شناسایی و مهندسی فرایندهای تاثیرگذار بر نتایج مورد نیازش بهره برده است. این نحوه نگرش تا حدود زیادی نیاز به کشف شدن در درون دارد و نویسنده سعی کرده با پُرگویی پای مخاطب را درست بر جای پای خودش بگذارد تا مرحله ی کشف برای مخاطب نیز پیش بیاید، به نظر من چندان موفق نبوده ! یا شاید مترجم محترم در شیوه ترجمه ی خود به مواردی توجه ننموده.
کتابی بسیار عالی. منم با دوستان موافقم که تکرار زیاد هست. مطالب این کتاب رو میشد توی نصف یا یک سوم حجم این کتاب ارائه کرد اما این موضوع دلیل بر بی ارزش بودن یا کم ارزش بودن مطالب کتاب نسبت. پس سعی کنید با دقت تمام و با حوصله تمام کتاب رو یخونید پشیمون نمیشید چون کتاب بسیار با ارزشی هست. . یکی از بهترین کتابایی که تا حالا خوندم.
با سلام .راستش کتاب من رو کمی ناامید کرد. حجم زیاد مطالبی که مکررا تکرار شده اند و مهمتر از همه حرف زدن صرف از سیستم بی انکه به طور عملیاتی تر ،نشان داده شود .مثلا سیستم سازی زندگی شخصی را به صورت یک جدول یا گام به گام پیش ببرد تا ملموس تر باشد .فقط به ضرورت سیستم می پردازد و اینکه خودتان سیستم ها را پیدا کنید و این حرف را در قالبهای مختلف بارها تکرار می کند .
من اتفاقا بسیار زیاد ازین کتاب خوشم آمد. به جرات میتونم بگم بهترین کتابی بود که توی عمرم خوندم و دریچه ای را به سوی موفقیتهام باز کرد. مطالب این کتاب روی تک تک کارهای ما اثر داره و اگر انجام بدیم چنان موجی از موفقیت به سمت آدم سرازیر میشه که قابل وصف نیست.
این کتاب بسیار ضعیف و غیر کاربردی است تا انتهای کتاب نویسنده در حال خاطره تعریف کردن از شرکت خودشه و میگه که ما مشکلات رو حل کردیم اما نمیگه چجوری . هی میگی الان داستانش تموم میشه و چند تا نکته کاربردی میگه اما متاسفانه غیر از دو یا سه نکته پیش پا افتاده چیزی نداره
نگارش کتاب واقعا ضعیف هست و فقط مسائل پیش پا افتاده را تکرار و از روی مسائل اصلی رد میشود! به صورتی که نه نتها شما را مشتاق نمیکند بلکه حوصله یتان را هم سر میبرد
کتاب خوبی بود ولی به نظرم قسمتهای زیادی رو نویسنده مشغول نصیحت کردن در مواردی هست که خیلی به موضوع اصلی مربوط نیس حجم کتاب نسبت به مطالب کاملن مفید ریاد هست ولی از نظر ایجاد یک نگرش متفاوت در انسان عالیه