در زمانهای قدیم سه خرس تو یک خونهی کوچیک وسط یک جنگل بزرگ زندگی میکردند.بابا خرسه، مامان خرسه و بچهی کوچولوشون. اونها هرکدوم برای خودشون یک تخت داشتند، یک صندلی برای نشستن و قاشق و بشقاب برای خوردن شیر و عسل.
شیر و عسل غذای مورد علاقشون بود.یک روز خانوادهی خرسها تصمیم گرفتند قبل از صبحانه بیرون بروند و قدم بزنند، اونها قبل از رفتن شیرهای داغشون رو روی میز گذاشتن تا سرد بشه و وقتی که از جنگل برگشتند،بتونن بخورنش.