میگویند: «ما در عصر اطّلاعات زندگی میکنیم» و آنگاه این روایت را به نظریهپردازی درباره انقلاب اطّلاعات ربط میدهند.
بهطور کلّی باید گفت: پدیده «اطّلاعات و ارتباطات» یا دارای حقیقت هستند و یا اینکه کاملاً اسطورهایاند. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که اگر موضوع انقلاب ارتباطاتی دارای حقیقت است، در این صورت چگونه میتوان اطّلاعات مفید را از اطّلاعات مضرّ باز تفکیک کرده و تشخیص داد؟! ریشه و دلیل این سؤال روشن است؛ هضم این همه اطّلاعات انبوه و متراکم، قاعدتا برای یک فرد غیرممکن است.
امّا اگراین قبیل گفتمانها فقط اسطوره بوده و صرفا گفتار است، بهراستی چگونه میتوانیم خود را از هجوم تبلیغاتِ گستردهای که بهصورت «اطّلاعات» ارائه میشود، مصون نگاه داریم؟!