داستان کوتاه یکی از مهمترین و پرطرفدارترین بخشهای ادبیات داستانی یک ملت است. نویسندگان آمریکایی همیشه در این بخش بسیار پرقدرت عمل کردهاند. بهطوریکه مشهورترین داستان کوتاه نویسان تاریخ آمریکایی بودهاند؛ ادگار آلنپو و ارنست همینگوی دو نمونهی بسیار بارز در این بخش ادبی هستند.
یکی از ویژگیهای داستانهای کوتاه این است که شخصیتهای هر داستان با داستان دیگر متفاوت هستند و نویسندگان انگشتشماری وجود دارند که در شخصیتهای ثابتی در داستانهایشان دارند. ارنست همینگوی بهعنوان بهترین داستاننویس آمریکایی، در برخی از داستانهایش شخصیتی به نام نیک آدامز دارد و داستانهایی که این شخصیت در آنها حضور دارد به داستانهای نیک مشهورند. بعد از همینگوی، دنیس جانسون یکی از نویسندگانی بوده که توانسته شخصیتهای داستان کوتاههایش را ثابت نگه دارد و مجموعهی داستانهایش را طوری بنویسد که به یکدیگر مربوط باشند و خواندن هر داستان بدون مطالعهی داستان پیشین غیرممکن باشد. این توانایی و هنر بالای دنیس جانسون نویسنده را میرساند.
مطالعهی داستانهای کوتاه هر کشوری سبب میشود خواننده بیشتر و بهتر بافرهنگ آن کشور آشنا شود. بدون شک خواندن داستان کوتاه از خواندن رمان آسانتر است و این سهولت سبب میشود که خواننده احساس خستگی نکند و برای مطالعهی آن کتاب تا آخر کتاب پیش برود. کتاب پسر عیسا یکی از بهترین نمونههای داستان کوتاه در ادبیات معاصر آمریکا است. شما با خواندن این کتاب درک خوبی از جامعهی آمریکایی پیدا میکنید.
کتاب پسر عیسا نوشتهی دنیس جانسون در ماه دسامبر سال 1992 برای نخستین بار منتشر شد. این کتاب مجموعهای از یازده داستانهای کوتاه و بههمپیوسته است. دنیس جانسون در داستانهای این کتاب جامعهی آمریکا را از نگاه قهرمانش شرح میدهد. قهرمانی که از قشر پایین و غیرمعمول جامعه است. موضوع اصلی داستانها مسائل اجتماعی مانند اعتیاد به مواد مخدر، جنایت و قتل است و انتخاب این موضوع کتاب را خواندنیتر میکند.
کتاب پسر عیسا برای دنیس جانسون موفقیت زیادی همراه آورد، طوری که هنوز هم عمدهی شهرت جانسون بابت همین کتاب کوچک است. در یک نظرسنجی از نویسندگان و منتقدان آمریکایی این کتاب جز بهترین کتابهای بیستوپنج سال اخیر امریکا انتخاب شد. بااینکه روی جلد کتاب قیدشده: پسر عیسا، قصهها، ولی خیلی از منتقدان این کتاب را رمان بهحساب آوردهاند چون تقریباً بیشتر داستانها بدون خواندن داستانهای قبلی قابلفهم نیستند و راوی همهی داستانها هم یک نفر است. شاید هم بتوان این کتاب را مجموعهای از داستانهای بههمپیوسته بهحساب آورد.
دو مرد
مرد اول را موقعی دیدم که داشتم از مجلس رقصی که در سالن کهنه سربازان جنگهای خارجی برگزارشده بود به خانه برمیگشتم. دو دوست خوبم داشتند مرا از مجلس بیرون میکشیدند. یادم رفته بود که با دوستانم به آنجا رفته بودم و حالا پیشم بودند. دوباره از جفتشان متنفر شدم. مبنای تشکیل گروه سه نفرِ ی ما یک اشتباه بود، یک سوءتفاهم که هنوز عیان نشده بود و بنابراین ما همچنان باهم رفیق بودیم و کافه میرفتیم و گپ میزدیم. معمولا این ائتلافهای غلط، یکروزه یا حداکثر یک و نیم روزه بر باد میروند ولی اینیکی یک سال و خردهای دوام آورده بود. یک روز وقتی داشتیم از داروخانهای سرقت میکردیم یکیمان زخمی شد و ما دو نفر او را خونینومالین جلو در بیمارستانی رها کردیم. دستگیر شد و پیوند رفاقتمان گسست. بعداً به قید ضمانت آزادش کردیم و الان هم تبرئه شده. ولی ما سینههایمان را شکافته بودیم و قلبهای ترسوی مان را برایش به نمایش گذاشته بودیم و بعد از چنین چیزی دیگر نمیشود دوستی را ادامه داد.
امروز عصر در سالن کهنه سربازان پشت یک دستگاه تهویهی مطبوع عظیم به زنی پیله کردم. تا یک سال پیش زن دوستم بود و بعدازاین که جدا شدند هميشه فکر میکردم میتوانیم با هم جور شویم. ولی سروکله ی دوستش، یک مرد عوضی لاغر باهوش که از قضا خودم را پایینتر از او میدیدم، پیدا شد و به ما چشمغره رفت و به زن گفت که برود و بنشیند در ماشین. نگران بودم که بخواهد کاری بکند ولی به همان سرعتی که زن ناپدیدشده، بود. رفت. تمام طول شب، هر ثانیه، منتظر بودم با چند تا از دوستانش برگردد و اتفاقی دردناک و تحقیرکننده بیفتد. یک هفتتیر داشتم ولی راستش هیچوقت ازش استفاده نکرده بودم. آن قدر بُنجل بود که مطمئن بودم اگر ماشهاش را بکشم توی دستم منفجر میشود.
دنیس جانسون نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس آمریکایی متولد سال 1949 در شهر مونیخ آلمان است. کودکی و نوجوانیاش به خاطر مأموریتهای پیدرپی پدرش، در توکیو، مانیل و واشنگتن گذشت. اولین مجموعه شعرش، «مردی میان فُکها» نام داشت که آن را در بیستسالگی منتشر کرد و بعد به دانشگاه آیووا رفت و شاگرد ریموند کارور شد. در بیستویکسالگی به خاطر اعتیاد در بخش روانی بستری شد. طی هفت هشت سالی که در پی آمد او اغلب درگیر سو مصرف و بیخانمانی بود. سال 1988 به فیلیپین رفت تا برای مقالهای که میخواست برای مجله بنویسد تحقیق کند، اما در آنجا مالاریا گرفت و وقتی به امریکا برگشت حالش بدتر از آن بود که کارش را تمام کند. در ضمن همسرش هم از او طلاق گرفته بود و دیگر جایی برای زندگی نداشت و برای همین در خانهی یکی از دوستانش اقامت کرد و داستانهایی از دورهی بیخانمانیاش نوشت بدون اینکه انتظار چاپ شدنشان را داشته باشد. وقتی دید توانایی پرداخت بدهیاش به ادارهی مالیات را ندارد، داستانها را ابتدا به نیویورکر و پاریس ریویو و اسکوایر فروخت و بعد مجموعهی یازده داستانی پسر عیسا را برای ادیتورش فرستاد و او هم چاپش کرد.
جانسون خبرنگار هم بود و ده سال از عمرش را در خشنترین نقاط زمین ازجمله لیبریا در زمان جنگ داخلی و عراق در زمان جنگ خلیجفارس گذرانده و گزارش تهیهکرده است. دنیس جانسون در بیست و چهارم ماه می سال 2017 براثر سرطان کبد درحالیکه تنها شصتوهفت سال داشت، درگذشت.
به اعتقاد منتقدین زیادی انتخاب مجموعه داستانهای «پسر عیسا»، انتخاب بسیار هوشمندانهای برای ترجمه بوده است. نثر جذاب این کتاب، مطالعهی داستانهایش را جذابتر میکند. نکتهای که دربارهی ترجمههای پیمان خاکسار وجود دارد، هوش او در انتخاب کتاب برای ترجمه است. او عموماً سراغ کتابها و یا نویسندگانی میرود که روایت داستانی جذابی دارند و کتابهایشان کمتر در ایران ترجمهشده است. به همین دلیل است که کتابهای ترجمهشده توسط پیمان خاکسار همیشه در فهرست کتابهای پرفروش قرار دارد. پیمان خاکسار این مجموعه داستان را به فارسی برگردانده است. خبر گذاری الف دربارهی این انتخاب هوشمندانهی خاکسار میگوید: «رویکرد خاکسار در ترجمه اغلب مبتنی بر انتخاب آثار مهم دو سه دهه اخیر ادبیات امریکاست، بهویژه از نویسندگانی که تاکنون اثری از آنها به فارسی برگردانده نشده است. با این فرض او در اغلب موارد با یک تیر دو نشان میزند و هم کاری خواندنی را به فارسی برمیگرداند و هم نویسندهای تازه را به مخاطب فارسیزبان معرفی میکند. نمونهاش جان کندی تول با کتاب جذاب «اتحادیه ابلهان»؛ او گاه به سراغ آثار مغفول مانده نویسندگان نامآشنا نیز میرود نمونهاش «عامه پسند» اثر چارلز بوکفسکی و به این ترتیب او کوشیده سیمای مترجمی با کارنامهای هدفمند را از خود به نمایش بگذارد.»
پیمان خاکسار مترجم این اثر یکی از برجستهترین و پرکارترین مترجم معاصر است. پیمان خاکسار متولد سال 1354 است و ترجمههای قوی و بینقص او سبب شده است تا نام او بر روی جلد کتاب برای خوانندگان ایرانی اعتبار محسوب شود.
کتاب عامهپسند از چارلز بوکوفسکی اولین رمانی است که پیمان خاکسار حدود دوازده سال پیش آن را ترجمه کرده است. به علت محدودیت منابع و واژهنامههای انگلیسی، پیمان خاکسار برای ترجمهی این کتاب از هیچ دیکشنری آنلاینی استفاده نکرده است؛ اما ترجمهی آن همچنان عالی است. «جز از کل»، «هیاهوی زمان»، «شاگرد قصاب»، «برفک»، «ریگ روان»، «اتحادیه ابلهان»، «مادربزرگت را از اینجا ببر!» و «اومون را» ازجمله کتابهایی هستند که او به فارسی برگردانده است. نسخهی الکترونیکی و پی دی اف pdf بعضی از این کتابها در فیدبو موجود و قابل دانلود است.
خواندن این کتاب را به کسانی پیشنهاد میکنیم که به دنبال کتاب کمحجم اما پرمحتوا میگردند. این کتاب با نثر روان و جذابی که دارد خواننده را جذب میکند و داستانهایش پر از واقعیتهای تلخ و شیرین در قرن بیستم هستند.
آنچه در بالا خواندید نقد و بررسی کتاب پسر عیسا اثر دنیس جانسون با ترجمهی پیمان خاکسار است. خرید و دانلود کتاب الکترونیکی این کتاب از همین صفحهی فیدیبو امکانپذیر است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 719.۲۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 115 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۵۰:۰۰ |
نویسنده | دنیس جانسون |
مترجم | پیمان خاکسار |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Jesus'Son, 2,004 |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۱۰/۰۵ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 26,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب در مورد زندگی عادی و در عین حال متوهم یک نفر معتاد بود. مجموعه ای از داستان های تقریبا مرتبط. و برای من که دوست دارم دنیا را از چشم آدمهای دیگه ببینم ، جالب بود .داستان با توجه به سابقه اعتیاد نویسنده بسیار واقعی و در عین حال برای افرادی مثل من غیر قابل باور بود .از خواندنش پشیمان نیستم.
متاسفانه اصلا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم فمکر میکنم بخاطر ترجمه بود
یکی از عجیبترین و بهترین کتابهایی که تو چند سال اخیر خوندم.
ایده آل نبود. اما تصویر سازی با جملات نویسنده که آدم خاصی هست جالب بود
میشه راجب کتاب نظر بدین تا ترجمه مترجم یا هرچیز دیگه ای ؟؟؟
حاوی یلزده داستان کوتاه در ژانر مدرن. موضوعها تازه و کم کار شده بود.
خیلی عالی بود. ممنون از فیدیبو به خاطر این کتابهای عالی.
جز از کل رو لطفا بذارید
عالیه کتاب ولی با سلیقه هرکسی جور نیس
ترجمه خیلی بد. بخصوص ابتدای کتاب !!!