وقتی که پیشوایی عادل و معصوم، با شناخت عمیق نسبت به خداوند و دارای علمی گسترده به پهنای آغاز تا انجام در برابر پروردگارش تن به بندگی میسپارد و در لحظههای خلوت، به دور از هر نوع تظاهر، با او به گفتوگو مینشیند، آنچه بر زبانش جاری میشود، حرف معمولی نخواهد بود.
امام سجاد علیهالسلام در صحنهی نیایش و دعا نیز در میان مردم عصر خود نظیر نداشت. او ساعتها به راز و نیاز مینشست و کلامی که در این هنگام به زبان میآورد، چیزی جز حکمت نبود.
دعاهای امام حرف دل بندهای پاک بود که با بینش عمیق خود به گذشته و حال و آینده نظر میکرد، از ماهیت دنیا و چگونگی آخرت با خبر بود، انسان را میشناخت، برای هر سؤالی پاسخی در آستین داشت، هدایتگر و معلم و راهنمای دیگران بود، وجودی پر از رنج و درد داشت و با حق آمیخته بود. آیا حرفی که از درون چنین کسی برمی آید، میتواند چیزی جز حکمت باشد؟