«خانوادههای خوشبخت همه مثل هم هستند، اما خانوادههای بدبخت هرکدام بدبختی خاص خودشان را دارند.»
همین مقدمه برای معرفی کتابی شاهکار کافی است. داستانی که از عشق و خیانت روایت میکند. کتاب پرفروش در تمامی دوران و اثری فاخر از لئو تولستوی. آنا کارنینا داستانی زنده که از دل ادبیات روسیه بر خواسته است. رمانی بینظیر که شما را وادار میکند تا سطر پایانی همراه نویسنده و تک به تک شخصیتهای داستان باشید.
داستان عشق، بلا و یا پاداشی که نگاه شما را به اطراف تغییر خواهد داد.
هدف این متن این است که شما را با یکی از معروفترین کتابهای تاریخ ادبیات آشنا کند و خلاصه کتاب را در اختیارتان قرار دهد. کتاب آنا کارنینا (anna Karenina) با داستان یک خیانت و پشیمانی بعد از آن آغاز میشود. «آبلونسکی» به همسرش «دالی» خیانت میکند و برای مدتی درگیر روابط نامشروع میشود و تمام تلاش خود را کرده تا بخشیده شود. در این میان «آنا» قرار است پیش آنها، مدتی مهمان شود. استپان آرکادیچ آبلونسکی از خبر آمدن خواهرش به شدت خوشحال میشود چرا که وی تنها کسی است که میتواند دالی را برای برگشت به روزهای گذشته راضی کند. اما شخصیت اصلی داستان اصلا این زوج نیستند. همانطور که از نام کتاب مشخص است، داستان را آنا به پیش میبرد و در کنار او شخصیتهای اصلی دیگری هم حضور دارند.
آنا با قطار میرسد. او در سفر با خانمی آشنا میشود که به دیدار پسرش میآید. «ورونسکی» پسری جوان و زیبارویی است که به استقبال مادرش آمده است. ورنسکی هنگامی که آنا را در ایستگاه قطار میبیند محو زیبایی او میشود اما آنا همسر مردی قدرتمند و معروف است و یک پسر ۸ ساله دارد. زندگی آرام و به ظاهر زیبا ولی خالی از عشق. همسر آنا مردی از مقامات سنپترزبورگ است و حدود ۲۰ سال با آنا اختلاف سنی دارد؛ با این حال آنا همواره با او با احترام و ادب بسیار زیادی رفتار میکند.
دیدارهای آنا با ورونسکی جوان بیشتر و بیشتر میشود. تا جایی که این دو دلدادهی یکدیگر میشوند. آنا در پی این عشق از پسر و همسر خود دست میکشد. اما این تمام ماجرا نیست.
طرف دیگر داستان «لوین» است که عاشق خواهر دالی شده است و تمام تلاش خودش را در طی این داستان میکند تا به او برسد. در خلال این رمان، خواننده درگیر سه داستان عشقی میشود. اما برای اینکه در جریان سرنوشت هریک قرار بگیرید، بهتر است کتاب را با دقت مطالعه کنید. نسخهی چاپی این کتاب حدود ۸۰۰ صفحه است و حدود ۱۳ الی ۱۴ ساعت خواندن این کتاب از شما وقت خواهد گرفت. پس بهتر است حدود دو هفته برای مطالعهی این رمان زمان بگذارید.
آنای کتاب لئو تولستوی، یک شخصیت عصیانگر در برابر جامعهی سنت زده است. آنا اگر مهمتری شخصیت کتابهای داستانی نباشد قطعا یکی از ۳ رمان برتر است. ایستادگی او در مقابل سختیهایی که با آنها مواج شد و ترد شدنش از جامعه، از او فردی پیشرو ساخت. این شهرت تا جایی پیشرفت که در کتابهای دیگر هم شاهد اشارهی مستقیم و حتی غیر مستقیم به او هستیم.
ناباکوف دربارهی آنا اینطور مینویسد: «آنا فقط یک زن، فقط نمونهای درخشان از زنانگی نیست، او زنی است که سرشت اخلاقیاش کامل و محکم و مهم است؛ همه چیز شخصیت او برجسته و چشمگیر است و همین در عشق او نیز صدق میکند. نمیتواند همچون شخصیت دیگر کتاب، پرنسس بتسی، خود را به رابطهای پنهانی محدود کند. سرشت صادق و پرشورش، مخفیکاری و تظاهرکردن را برایش محال میکند. او اِما بوواری [شخصیت اصلی کتاب مادام بوواری] نیست، خیالبافی شهرستانی، دخترکی حسرت به دل که از دیوارهای ویران دزدانه به بستر فاسقهای قابل تعویضش برود. آنا تمام زندگیاش را به پای ورونسکی میریزد، به جدایی از پسر دلبندش رضایت میدهد و به خارج میرود تا با ورونسکی ابتدا در ایتالیا و بعد در ملک روستایی او در روسیه مرکزی زندگی کند، با آنکه در چشم محفل بیاخلاق او، این رابطه «علنی» بر او انگ زن بیاخلاق میزند.»
این کتاب فوقالعاده، داستانی واقع گرا دارد و از خیانت، عشق، ازدواج، طبقه اشراف روسیه و جدال بین زندگی شهری و روستایی میگوید.
آنا کارنینا، کتاب پرفروش و معروف از رمانهای روسی است. کتابی است که علاوه بر دوست داشتن، از هویت، اخلاق و مذهب هم روایت میکند. اتفاقاتی که در کتاب میفتد مربوط به قرن نوزدهم است اما مسائل و دغدغههایی که در آن مطرح شده است حتی امروزه هم بسیار به چشم میخورد و همین مورد است که این کتاب را به یکی از شاهکارهای جهان تبدیل کرده است.
برخی منتقدان این کتاب را بهترین رمان تاریخ ادبیات دانسته و همیشه در بین ده رمان برتر جهان حضور داشته است. لئو تولستوی بعد از خلق سه شاهکار ادبی و اتمام آنا کارنینا به دلایل عقیدتی دست از نوشتن رمان برداشت و جستارهایی در باب اخلاق مینوشت. ناباکوف از واقعهای حیرتانگیز از خود نویسنده میگوید که: در یک روز ملالآور در دوران پیری، سالها بعد از اینکه دیگر دست از رماننویسی کشیده بود، کتابی را برداشت و از وسطش شروع به خواندن کرد و به آن علاقهمند شد و خیلی از آن خوشش آمد و بعد به عنوان کتاب نگاه کرد؛ این را دید: آنا کارنینا، نوشته لئو تولستوی.
عارف، نویسنده، فیلسوف و فعال سیاسی روس، لئو تولستوی. صرفا اشاره به نویسنده بودن این مرد بزرگ، در حقش کم لطفی به حساب میآید. او بارها نامزد دریافت جایزهی نوبل در ادبیات و صلح شده است. وی مردی پرطرفدار و البته در زمان حیاتش سرشناس بوده است تا جایی که برای یادبود او سکهی طلا ضرب کردهاند ولی از مشخصههای اصلی او ساده زیستی در عین شهرت و دارایی بوده است. وی از پایه گذاران دبستان در روستاهای روسیه بود.
از سایر آثار او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
این داستان عاشقانه همانطور که گفته شد یکی از برترین آثار ادبی جهان است. این کتاب به زبانها متعددی از جمله فارسی، بارها و بارها چاپ و منتشر شده است. در ایران نیز مترجمان بسیاری درست به ترجمهی این کتاب زدهاند از جمله: مشفق همدانی که از اولین مترجمان بوده است و انتشارت امیرکبیر آن را منتشر کرده است؛ سید محمدعلی شیرازی با همکاری انتشارات ساحل؛ سروش حبیبی انتشارات نیلوفر، محمد مجلسی انتشارات دنیای نو و حمیدرضا آتش بر آب با همت انتشارات علمی و فرهنگی.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمند هستید و از خواندن شاهکارهای عاشقانه لذت میبرید، بیشک آنا کارنینا از بهترین انتخابهای شما خواهد بود. برای دانلود کتاب الکترونیکی آنا کارنینا میتوانید به وبسایت و یا اپلیکیشن فیدیبو مراجعه کنید.
دوست عزیز آیا شما اینها را عشق میدانید؟ آیا تصور میکنید او راست میگوید؟ شما او را عفو کردهاید و من هیچ مخالفتی ندارم که باز هم او را ببخشید ولی آیا انصاف است آرامش روح این فرشتة کوچک و معصوم را متزلزل کنیم؟ او تصور میکند مادرش مرده است و برای او دعا میخواند و از خدا بخشایش گناهان مادرش را
استغاثه میکند. حالا اگر بداند مادرش زنده است چه فکری خواهد کرد؟ آلکسی آلکساندروویچ که تحت تاثیر درستی این استدلال قرار گرفت گفت: فکرش را نکرده بودم.
کنتس صورتش را با دستهایش مخفی کرد و مدتی خاموش ماند. مشغول دعا خواندن بود. سرانجام چنین گفت: هرگاه نظر مرا بخواهید، صلاح نمیدانم با تقاضای او موافقت کنید. مگر نمیبینم چقدر رنج میبرید و چگونه از زخمتان خون میچکد؟ فرض کنیم شما وجود خودتان را اساسا در نظر نگیرید ولی نتیجة این ملاقات چه خواهد بود؟ برای شما رنج نوینی به وجود خواهد آورد و با دیگر کودک را ناراحت خواهد کرد. هرگاه این زن هنوز از احساسات بشری بهرهای داشته باشد خودش قبل از هرکس به زیان چنین ملاقاتی پی خواهد برد. خیر! من در این خصوص کمترین تردیدی را جایز نمیدانم و هرگاه اجازه دهید به همین مفهوم جواب او را بدهم.
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 4.۲۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 942 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۳۸:۲۰:۰۰ |
نویسنده | لئو ت ولستوی |
مترجم | مشفق همدانی |
ناشر | انتشارات امیرکبیر |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Anna Karenine, 1,968 |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۹/۱۹ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 5 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
سانسور روی کتابای چاپ جدید خیلی وقته که باعث شده من اینجور داستانای قدیمی رو دیگه چاپ جدید نخرم، مثلا سانسوری که روی کتاب صد سال تنهایی شده اصلا شروع داستان به کل خراب کرده. اما رمان آناکارنینا به نوعی داستان درباره فساد اخ لاقی در جامعه است و تبعیضی که در برخورد با آن نسبت به زن و مرد وجود داره که وقتی همچین چیزی از جانب مردها انجام بشه قابل بخشش و عادیه اما برای زن ها مایه بدبختی و غیر قابل بخششه، آناکارنینا شخصیت اصلی داستان یه زن متاهله که پسری داره و زن نه چندان خوشبخت اما پاکدامنیه تا وقتی که عاشق میشه و شروع تباهی و در نهایت ...
مثل عمیشه عالی. سر تعظیم فرو می آورم جلوی تولستوی کبیر. بعد از چهل روز، تموم شد…❤️. خداحافظ آنای عزیز که غریب موندی و کسی درکت نکرد،، خداحافظ لوین عزیز که منو یاد خودم میاندازی و خداحافظ کنت ورونسکی فلان فلان شده. در انتها نوشته بود : …بدون شبهه من همچنان در مقابل ایوان، رانندهام، بیتابی خواهم کرد، به بحثهای بیهوده و اظهار عقیده ناقص ادامه خواهم داد و بین حریم روح خودم و روح دیگران حتی روح زنم سدی احساس خواهم کرد. زنم را همچنان مسئول ناراحتیهای فکریام خواهم دانست. با این همه چه اهمیتی دارد؟ زندگی درونی من دیگر بازیچه حوادث نخواهد بود و از این پس هر لحظه از زندگی من معنی و مفهوم انکارناپذیری خواهد داشت و تلاش خواهم کرد بر همه اعمالم یک نشان زده شود: نشان نیکی🍃 . اما نکته ای که مهمه و تحسین برانگیزه و اصولا چیزی که از تولستوی تولستوی ساخته، توصیف حیرتانگیز و شگفتآور جزییاته. به گونه ای که خنکای نسیم و رطوبت چمن رو هم حس میکنی.
لطفا ترجمه آقای سروش حبیبی رو بذارید البته اگه نظرات رو میخونید
تصویر زندگی احساساتی و عشقی چند شخصیت مختلف. زن ها و مردهایی که خیانت میکنند و خیانت میبینند. احساسات درونی زن و مرد در هنگام عشق، شکست ازدواج و پس از ازدواج، بچه دار شدن و تمام بالا پایین های زندگی عاطفی زن و مرد رو و احساسات درونیشون رو به شکلی فوق العاده منطبق بر واقعیت به تصویر میکشه به شکلی که شما از خودتون میپرسینین یه انسان چطور میتونسته از اعماق ذهن و احساسات این همه شخصیت در موقعیت های مختلف این همه آگاهی حاصل کنه و یه مرد چه طور میتونسته به پنهانی ترین عواطف زن رسوخ کنه؟ حوادث کاملا واقع گرایانه هستند و سیر طبیعی زندگی رو به زیبایی به نمایش میکشه و در عین حا ل مسائل سیاسی اجتماعی و مذهبی کشور روسیه نیز به تصویر کشیده شده است. فوق العاده فوق العاده فوق العاده
انقد این کتاب رو دوست دارم و انقد مشتاق خوندنش بودم که نتونستم جلوی خودمو بگیرم و صبر کنم تا ترجمه آقای سروش حبیبی رو بذارین. خریدم و شروع به خوندن میکنم. مرسی فیدیبو
این کتاب جز برترین آثار ادبی تاریخ جهانه و درمورد داستان و شخصیت پردازی و در مجموع هنر نویسنده جایی برای بحث نیست و فقط میشه گفت شاهکاره در مورد ترجمه باید بگم آقای مشفق همدانی تسلط بالایی به ادبیات داره و نوع نگارشش خیلی منطبق بر ادبیات محاوره ای امروز نیست و شاید این موضوع بعضی از دوستان رو اذیت کرده ولی بعد از مطالعه کتاب با این ترجمه دایره لغاتتون بزرگتر میشه اما در بحث نسخه دیجیتال موجود غلط تایپی فراوون داره و حتی یه جاهایی شما احساس میکنید از یه نقطه پرت شدید به یه جای دیگه و در کل خیلی بده
وقتی وارد جمعی میشی، لباس هایت معرف شخصیت توست، وقتی خارج میشوی،نوع تفکر و رفتارت." آنا کارنینا"
نکته ای مهمی که هست و بعضیارو دچار اشتباه میکنه اینه که آقای همدانی این کتاب رو از روی یک نسخه فرانسوی ترجمه کردن. ینی یکی از روسی به فرانسوی ترجمه کرده و یکی هم این ترجمه رو ترجمه کرده. چیزی که جناب سروش حبیبی تو مقدمه ی ترجمه خودشون بهش اشاره کرده. پس از آقای همدانی ایراد نگیریم و اگر خواستیم کاملا نسخه منطبق بر نسخه اصلی رو بخونیم از ترجمه جناب حبیبی استفاده کنیم. فیدیبو هم لطفا به این نکته توجه داشته باشه
جزو بهترین کتاب های تولستوی! واقعا از داستان لذت بردم و عبرت گرفتم البته به سیاق همیشگی داستان های بلندش، کلی جزئیات و توضیحات اضافه داشت ولی ایده ها و شخصیت پردازی ها فوق العاده بود و چه تبحری در به تصویر کشیدن تضاد واقعیت زندگی انسان با چیزی که به نظر مردم میرسه، به خرج داد. به خصوص خواندن بخش های مربوط به لوین رو به کسانی که در باور خداوند مشکل دارن، توصیه می کنم... بخونید تا ببینید سوال هایی که الان مطرح می کنید از قرن ها قبل جوابشون داده شده.
كلا نويسنده هاي روسي خيلي تو جزئيات گير ميكنن. من كلا اكثر مواقع جملات، پاگراف يا حتي چند صفحه رو يك جا، جا مينداختم چون واقعا اعصابم كشش اين همه جزئيات رو نداره. موضوعش قشنگه. فقط نفهميدم چرا اسم كتاب آنا كارنينا هستش. كارنينا خيلي دير مياد تو داستان، از اونور هم خيلي زود از داستان خارج ميشه. نقشش هم خيلي نسبت به سايرين پرنگ نبود