در مدت چهار سالی که در شهر قم و در جوار آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه «ع» به سر بردم، همواره در این اندیشه بودم که نعمتها و موهبتها و الطاف بیکرانه این بانو را چگونه شکر گزارم، و وظیفه بندگی خویش را چگونه ادا کنم.
گهگاه نیز به این شهر و موقعیت آن و شرایط زندگی در آن و چگونگی آب و هوا و موقعیت جغرافیایی و وضعیت شهری آن اندیشیدهام، که این شهر که در جوار این مرقد مطهر واقع است، و با این مرکزیت و آوازه جهانی که دارد لازم است از چگونگیهای مادی و معنوی شایستهتری برخوردار باشد، تا با موقعیت جهانی که دارد تناسب بیشتری یابد، و مردمانی که از دور و نزدیک، شیوه رفتار و اخلاق اجتماعی مردم آن را میبینند، بیشتر علاقهمند شوند، و در هر سفر به این سرزمین رهتوشههای مادی و معنویِ ارزندهای با خود به ارمغان ببرند، و فرهنگ و اخلاق عمومی، نظافت، بهداشت و تربیت و رفتار انسانی و دیگر مسائل این شهر، درس آموز دیگر آبادیها و مردمان گردد.
در این بارهها مسائل و مطالبی بنظر میرسید؛ تا اینکه توفیق دست داد تا در فرصتی شتابزده، گزارهای کوتاه، از عظمت و منزلت خدایی دخت والاگهر حضرت موسی بن جعفر«ع» به نگارش آورم، و با این قلم نارسا، اندکی در معرفی این چهره بزرگ از خاندان پیامبر «ص» بکوشم. گرچه متأسفانه دوران خفقان هارونی، کمتر امکان تجلّی و شکوفایی به فرزندان امام کاظم«ع» داد، و آنان همواره تحت نظر و مراقبت قرار داشتند و نتوانستند آشکارا در جامعه وارد شوند و دانش و معنویت و انسانیتهای خود را در میان مردمان بگسترانند و جامعههای آرمانی و انسانهای با فرهنگ و تربیت شدهای بسازند.