کتاب «از خشم و هیاهو تا سمفونی مردگان» نوشته جواد اسحاقیان ( -۱۳۲۷) است.
این کتاب تاملی است بر دو رمان ستوده شده در ادبیات ایران و جهان، یعنی «سمفونی مردگان» و «خشم و هیاهو»، که هر دو ذهن و زمان جامعه خویش را به تصویر میکشند.
نویسنده با گزارههای جامعهشناختی هر دو اثر را میکاود و با رمزگشایی از استعارهها و مجازها، مخاطبان را به تأملی دیگر و به بازخوانی هر دو رمان دعوت میکند.
در بخش آغازین کتاب «از خشم و هیاهو تا سمفونی مردگان» میخوانیم:
«سال ۱۸۸۹ در تاریخ فلسفه، سال تعیینکنندهای است. در این سال بِرگسون نخستین اثر خود را با عنوان دادههای بیواسطه وجدان منتشر ساخت که رساله دکترای او بود. در این اثر برای نخستین بار، برداشتی تازه از مقوله زمان مطرح شد. برگسون به دو گونه زمان باور داشت. نخست زمان دروغین، ریاضی، مکانیکی یا بدل زمان که وی آن را زمان تقویمی مینامید؛ زمانی که ساعت آن را نشان میدهد. و زمان ارزشی و کیفی که وی آن را زمان حقیقی میخواند و به باور وی همان حرکت عقربههای ذهن آدمی است. نخستین زمان، امری بیرونی است و تقویم، حرکت زمین، سیارات و اجرام آسمانی آن را تعیین میکند و دومین زمان، روندی درونی، ذهنی و روانی است. وقتی میاندیشیم، بر گذشتهای حسرت میخوریم، به کشف و شهودی میرسیم، به ارزیابی پندار، گفتار و کردار خود در آیینه جان میپردازیم، با زمان حقیقی سر و کار داریم و چون اجازه میدهیم زمان بیرونی و تقویمی بر ما عارض شود بیآنکه مجالی برای درنگ فلسفی، چالش جسم با جان، رویارویی درون با بیرون و مواجهه زمان کمّی و کیفی داشته باشیم، بیگمان معروض زمان تقویمی شدهایم. به باور برگسون میان این دو گونه زمان، تفاوتی دیگر هم هست: زمان دروغین (کمّی، تقویمی) اجزا و عناصری پراکنده دارد و زمان حقیقی (کیفی، ارزشی) اجزا و عناصری بههمپیوسته و منسجم. او این پیوستگی (دیمومت) را همان زمان انضمامی میداند».