نهمین خاطره فوتبالی هنرمندان به یادداشتی طنز از لاله صبوری اختصاص دارد که در ادامه بخشهایی از آن را میخوانیم:
«...آن روزها با الآن خيلی فرق داشت -خدايي اين جمله را روزی چند بار میشنويد؟!- هموطنان عزيزم و خود من همينقدر يا شايد هم بيشتر عِرق فوتبال و میهنپرستی داشتيم ولی ميزان جوّگيريمان كمتر بود. به آزادی بيان هم بهاندازهی الآن اعتقاد نداشتيم. فوتبال، بازی بود. يا ميبرديم و ميرفتيم براي جام جهانی يا ميباختيم و حذف ميشديم.
اصلاً بازیها خانوادگی نبود و كسي به خواهر و مادر داور و بازيكنهای گل زن حريف (مثل مسی بدبخت فلکزده) كاری نداشت. برد، برد بود و باخت هم باخت. فوتبال مسئله ناموسی نبود، بازیاي بود با تماشاچی زياد مثل يك مار و پله بزرگ با بیستوچهار بازیكن.
خلاصه، جريان بازیهای ايران در مسير صعود به جام جهاني ۹۸به جای سرنوشت سازش رسيده بود. بازی برگشت ايران و استراليا در ملبورن. مغازهها، ادارات، مدارس و حتی سربازهای مام وطن هم در پادگانها ترتيبی اتخاذ كرده بودند كه بتوانند فوتبال را ببينند، حالا با تخمه آفتابگردان يا بدون آن. فقط ما بلاتكليف بوديم، ما يعني تعدادي از دانشجويان دانشكده سينما تاتر كه
تكليفمان معلوم نبود، ما يازده رقتانگیز...»
خییییلی باحال بود دروووووووود بر استقلال واقعا ایران از کشورایی که هیجان فوتبالیش اقلن نسبت به کشورای اروپایی خیلی کمتره ولی مردم باسه همینم هیجان و کلی خاطره دارن
5
دمتون گرم . استقلال رو عشقه ... با دو تا ستاره ی آبی