فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۰۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 303 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۰۶:۰۰ |
نویسنده | محمدحسن شهسواری |
ناشر | گروه انتشاراتی ققنوس |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۷/۲۲ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
یک کپی سطح پایین از فیلمهای هالیوودی ... شخصیتها و ترکیب ها کپی... مرد خشن و قلدر ... زن زیبا و طناز ... پسرِ ضعیفِ کرمِ تکنولوژی ! از چارچوب کپی گونه که بگذریم ، منطق داستان تق و لق هست ! هرجا منفعت باشه تکنولوژی هست و هرجا نباشه شاهد غرب وحشی هستیم . طرف یک نفر رو تو قبرستون با چاقو خط خطی میکنه و تنها حضور تکنولوژی یک موبایله . تنها حضور پلیس هم همون افسر پرونده ست . ابر شهر تهران ، دیگر پلیس ندارد !!! از " ایست بسیج " وسط خیابون و " سلام برادر " گفتنهای دخترک داستان که بگذریم ، با صحنه صیغه اجباری و "دوماد عروس رو ببوس یالا " چطور کنار بیایم ؟؟؟ واقعا چقدر عجیییب ... اییین همه تبلیغ برای همچین ..........
کاملا ناامید شدم. در حد فیلمهایی که فقط تو سوپر مارکت ها میفرو شن و حتی به اکران سینمایی نمیرسه. درس اخلاق و وطن پرستی به طور مستقیم وسط یه داستان مثلا جنایی که تازه هی همه چیز رو لو میده. از این افسانه های فرزندان همه چیز تمام اقشار ضعیف اقتصادی در کنار فساد مطلق پولدارها. آرتیستی بازی های باسمه ای. شخصیتی که همه چیزش آنقدر کامله که گمونم حتی برای فضای حاجت دستشویی هم نمیره و مطلقا حتی چنین عملی ازش سر نمیزنه (ساغر) در کنار کسی که ظرف ده سال هم ورشکست میشه هم زندانی میشه هم معتاد متجاهر میشه هم میلیاردر میشه هم تکواندوکار میشه هم قهرمان پرتاب چاقو . نمیدونم واقعا چی بگم هر چند خود جناب شهسواری فرمودند تجربه خوبی بوده براشون
کتاب واقعا در حد و اندازه های اسم آقای شهسواری نبود. شخصیت ها غیر قابل باور بعضی تیپ های کپی شده از فیلم های هالیوودی(سهراب) پدر بیژن!! غیرقابل درک. حوادث زائد و بی منطق. ماجرای باغ تمامش زائد و در حد داستان های پاورقی بی محتوا بود. محرمیت بوسه.کار گذاشتن شنود. ناصر دیوانه!! کتاب ضعیفی بود متاسفانه باید بگم علت فروش بالای کتاب تبلیغات بیش از اندازه ناشر هست. برای اولین بار از هزینه ای که برای خرید یک کتاب دادم پشیمان شدم.
ایرادی که من به کتاب گرفتم این بود چرا یهو فرخنده خانم و هلیا و اقای طرازان از داستان خارج شدن و بعد اونهمه ابراز لطف و مرحمت و ماشین سانتافه و پارتی و اتاق تو خونه خودشون(که به نظرم بسیار غیر عادی بود ) اینها رو به حال خود رها کردن به رغم اینکه فهمیده بودن پسرشون چه کار کرده !! (که اینم خیلی غیر عادی بود )
آخر داستان مبهم بود. مشخص نشد دقیقا چه اتفاقی افتاد
من نسخه چاپی کتاب رو خریدم و خیلی خیلی از پولی که هزینه کردم پشیونم. ی جای کتاب نویسنده به فیلمای ایرانی و ترکی طعنه زده بودن ک کتاب خودشون ب نظرم از این فیلما هم سطحی تره. خیلی چیزاا توی داستان بود ک اصلا تناسبی با هم نداشتن. واقعا حس بدی ب کتاب خوندن پیدا کردم.
قصه ی شهراد و بیژن و منیژه و سهراب و ساغر و آکادمی امیرعلی... رازهایی تلخ و کلماتی با قدرتِ جادوییِ ترشحِ آدرنالین در رگ ها... خیلی دقیق و برنامه ریزی شده. بدون حشو و اضافه گویی. معماگونه و خستگی ناپذیر. مردادی داغ و سوزان که فکر را دیوانه می کند و روایتِ شهراد شاهانی که دلم می خواهد ادامه اش را بخوانم...
از اون کتابهاست که وقتی شروع می کنی تا تمومش نکنی نمیتونی کنارش بذاری. به نویسنده محترم تبریک میگم. استعداد نویسندگی و از اون مهمتر دانش بسیار خوبی در مورد زندگی ، عشق و مرگ دارند. به احترامشون از جام بلند شدم و به افتخارشون دست زدم، تنها نمیگم اثرشون عاری از خطاست ولی در نوع خودش عالیه
خیلی خوب بود، نثر کتاب و خیلی دوست داشتم معلوم بود نویسنده ب اسواد و کاربلده، موضوع داستان هم جالب و جذاب بود و تعلیق بالایی داشت همش نگران و مضطرب بودم که اگه شهراد هیولا رو آزاد کنه چه فاجعه ای اتفاق می افته، این کتاب درباره انتقامه و پیامدهاش.
داستان خوبی بود اما بعضی از شاخ و برگ های داستان اضافی و حوصله سر بر بود مثل داستان فرعی ناصر ،قسمت هایی از داستان هم به سمت رمان های عاشقانه سطحی ایرانی سوق پیدا می کرد،به امیده بهتر شدن اثاره آینده نویسنده و انتشارات...