ششمین یادداشت از اولین شماره هفتهنامه «جشن هنر فوتبال» -نسخه انحصاری فیدیبو- با مطلبی از سروش چیتساز پیش روی شماست.
این هفتهنامه که به شیوهای نوین و انحصاراً در فیدیبو تهیه شده، امکان دانلود جداگانه و رایگان را برای هر کاربر فراهم میکند. کاربران میتوانند مطالب موردعلاقه خود را پس از دریافت در کتابخانه مشاهده کنند. همچنین در پایان هر هفته تمامی مطالب به اضافه چند یادداشت دیگر از نویسندههای شناخته شده و موردعلاقه شما به صورت یکجا عرضه خواهد شد.
یادداشت سروش چیتساز با این سطرها آغاز میشود:
«پدر معتقد بود فوتبال خر است. از اینکه به قول خودش ۲۰ تا لنگدراز دنبال یک توپ میدوند و لگد میزنند زیرش و از این طرف مزرعه میدوند به آن طرفش و نعره میزنند و لگد میپرانند و هل میدهند و تف میاندازند و با کله شاخ میپرانند و با تنه زمین میزنند و کف پا توی صورت هم پرت میکنند، شاکی بود و هیچ وقت به فوتبال دیدن و بازی کردن من رضا نمیداد. عوضش کار ما توی کوچه همین بود: دو تا تیم ۴ نفره راه میانداختیم و دو تیر دروازه فکسنی که صاحبش پادشاه کوچه بود، میکاشتیم و مهمترین بحثمان دربارهی این بود که توپ را برای دولایه کردن از کجا باید پاره کرد...»
وای من این زلزله رو یادمه خیلی کوچولو بودم ۳ سالم بود .کسی توی خونمون شبا فوتبال نگاه نمی کرد فقط خواهرم گاهی می دید این جام رو خیلی خوب یادمه چون روز یکی از بازی ها که خواهرم فوتبال میدید من عزادار جوجه رنگیم بودم و مثل ابر بهار اشک می ریختم . موقع زلزله رودبار با اینکه ما ساکن کرج بودیم ولی حس اش کردیم از خواب پریدم دیدم مامان و بابام میخوان ببرنم توی حیاط.
5
آغازی شیرین و پایانی به تلخی زیتونهای رودبار
4
عالی... عالی قربان...آن روزهای بر باد رفته را در ذهنم تداعی کردی