دانه برفی توی هوا میچرخید. این طرف و آن طرف میفت و با خودش میگفت: کجا بروم؟ کجا نروم؟ رفت توی پارک. نشست روی الاکلمگ.
الاکلنگ گفت: چه برف کوچولوی قشنگی! حیف که خیلی سبکی. نمیتوانی با من بازی کنی!»
دانه برف با خودش گفت: «کجا برم؟ کجا نروم؟»
نشست روی گل. گل گفت: چه گل سر قشنگی. حیف وقتی آفتاب بیاید آب میشوی!»
***
مهری ماهوتی شاعر و نویسنده خوشقلم کشورمان، تا کنون دهها عنوان کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته است.
ادبیات دینی، داستانک، قصههای منظوم و... برخی از حوزههای فعالیت این بانوی گرانقدر است. از وی مجموعههای قصههای زینب، قصههای شیرین ق رآن، داستانکهای کوچولو موچولو، قصههای بهشتی و... در انتشارات مدرسه به چاپ رسیده است.