پنجشنبه ۱۷ تیر ۷۸ در کوی دانشگاه تهران یک اعتراض معمولی شکل میگیرد. قرار بود که چون همیشه آرام و بی خطر پایان یابد، اما...
جمعه ۱۸ تیر ۷۸ وقت نماز صبح، یک تهاجم، و بعد ۱۰ ساختمان مخروبه، سرها، دستها و پاهای شکسته و بدنهای مجروح و... توفیق جنایت و سجده شکر پس از آن!
فردای آن روز سیل بیانیهها بود که در محکومیت جنایت کوی دانشگاه صادر میشد و البته اندک حرفهای خودمانی و تحلیل و تهدید هم. اصلاً چه ایرادی داشت؟! سفرهای بود که پهن شد! حیف فرصت نبود؟!
فرداهای بعد قرارشد که دانشگاه را تسکین دهند و البته بعضیها هم تنبیه شوند.
زمان دادگاه نزدیک بود. بعضی قرار شد که جمع شوند، بعضی قرار شد که جمع نشوند، بعضی هم ترسیدند که جمع شوند، آخر به این زودیها که ۱۸ تیر پایان یافتنی نبود.
این طرف ماجرا دانشجویان مظلوم کوی؛
و آنطرف، پرشور و مطمئن، و چه استقبال کم نظیری ازشان شد! گل و صلوات و...!