اسلام، همواره حامی آزادی اندیشه و آزادی بیان است. دین و مکتبی که به اندازۀ اسلام طرفدار آزادی واقعی بوده و اجرای آن را در عرصۀ عمل نشان داده باشد، در تاریخ دنیا کسی سراغ ندارد. ما در تاریخ اسلام، شاهد نمونههای فراوانی هستیم که افراد بیدین و مخالفان اسلام، بدون اینکه کوچکترین ترس و اضطرابی از حاکمان و پیشوایان اسلامی و مردم مسلمان داشته باشند، و بدون اینکه کوچکترین تهدیدی متوجه آنان بوده باشد، خدا و پیامبر خدا را آشکارا انکار نموده و احکام ضروری اسلام را هم علناً مردود میدانستهاند. علی(ع) در زمان خلافت خود، کسانی که او را تکفیر میکردند و گمراهش میپنداشتند، تا زمانی که دست به شمشیر نبردند، نه تنها آزاد گذاشت و اجازۀ مزاحمت به آنان را نداد، بلکه حقوق آنان از بیتالمال را هم قطع نکرد.
امّا پیشوایان اسلام، علیرغم این همه آزادی و نرمش بینظیری که برای مخالفان اعتقادی خود قائل بودهاند، هنگامیکه با گروه افراط کنندگان در دین و غالیان در مرتبۀ وجودی خود و دیگران مواجه میشدند، نه تنها سکوت و نرمش را مصلحت نمیدانستند، بلکه در مقابل چنین عقیدۀ انحرافی و گمراهکنندهای به مبارزه برخاسته، و مانع رشد و نفوذ آن در جامعه اسلامی میشدند.
گفتگوی علمی با غالیان و آگاهیدادن به موضوع، نخستین اقدامی بود که پیشوایان اسلام با آنان انجام میدادند؛ اگر مؤثّر نمیافتاد، به پند و اندرز متوسّل میشدند. در ادامه، آنان را تبعید یا زندانی میکردند؛ و اگر این رفتارها هم کارگر نمیافتاد، عاقبت تهدید به مرگ میشدند تا جامعه از وجود چنین اعتقاد ننگین و شرمآوری رهایی یابد.