سالها بعد کرهی زمین در چه وضعیتی خواهد داشت؟ آبهای کرهی زمین در چه وضعیتی خواهند بود؟ چندین گونهی دیگر منقرض شدهاند؟ آلودگی شهرها، میزان زبالهها، یخهای قطبی؟ همه و همه چه اتفاقی برایشان خواهد افتاد. این دغدغهی بسیار مهمی است که افراد زیادی در سراسر جهان با آن درگیر هستند. یوستین گاردر نویسندهی کتابهای «دنیای سوفی» و «دختر پرتقالی» در کتاب دنیای نورا بهسراغ این دغدغهی بینالمللی رفته است و حرفهایش را به زبان مخصوص خودش زده است.
دنیای نورا اولین بار سال ۲۰۱۳ ، با عنوان اصلی «nora’s welt 2084» به زبان نروی منتشر شد. مدتی بعد این کتاب تحت عنوان «the world according to anna» به زبان انگلیسی چاپ شد. دنیای نورا مدت کوتاهی پس از انتشار مورد توجه افراد بسیاری قرار گرفت و همین باعث شد این کتاب به چندین و چند زبان مختلف برگردانده شود.
داستان از اینجا آغاز شده است که نورا در سال ۲۰۸۲ ایمیلی دریافت کرد که با این جمله آغاز شده بود:«نورا عزیزم، من نمیدانم دنیا با خواندن این نامه چگونه میشود...» این ایمیل ۷۰ سال قبل در تاریخ ۲۰۱۲.۱۲.۱۲ از سمت مادربزرگش فرستاده شده است زمانیکه مادربزرگش هم سن الان نورا بود، یعنی دقیقاً ۱۶ ساله.
عجیب است که مادربزرگش ۷۰ سال پییش چطور میدانسته قرار اسم نوهاش را نورا بگذارند و از همه جالبتر او از کجا میدانسته که نورا در این زمان دغدغهی زمینی را دارد که دیگر مانند گذشته زیبا نیست؟ دغدغهی ذوب شدن یخهای قطبی، زمینهای در حال غرق شدن و گونههای منقرض شده. دریافت پیام از گذشته و ادامه دار شدن ماجرا باعث شد پدر و مادر نورا او را پییش روانپزشک ببرند. روانپزشک نورا نتوانست چیز عجیبی پیدا کند، به نظر میرسد همهی چیزهایی که نورا دیده کاملاً واقعی است. حالا باید بفهمدد آیا انگشتر یاقوت سرخ خانوادگی میتواند کمکی به حل گرمایش زمین کند؟
یوستین گاردر نویسندهی مشهور نروژي متولد سال ۱۹۵۲ در اسلو است. او نویسندهی تعداد زیادی رمان، داستان کوتاه و کتاب کودک است و تلاش میکند دنیا را از دید قهرمانان کودک کتابهایش نگاه کند.
یوستین گاردر در خانهای آرام بزرگ شد. پدر او مدیر مدرسه و مادرش معلم و نویسندهی کتابهای کودکان بودو او سال ۱۹۷۴ و در ۲۲ سالگی با همسرش سیری دانوینگ ازدواج کرد و آنها صاحب دو پسر شدند.
یوستین گاردر در دانشگاه جامع اسلو در رشتههای زبان اسکاندیناوی و الهیات درس خوانده است، او پیش از آن که بهعنوان نویسنده مشغول به کار شود معلم دبیرستان بود.
او سالهاست دغدغههای محیط زیستی دارد. گاردر و همسرش سال ۱۹۹۷ جایزهای تحت عنوان «جایزهی سوفی» راهاندازی کردند که یک جایزهی بینالمللی محیط زیستی بود. این جایزه نامش را مشهورترین اثر گاردر یعنی دنیای سوفی گرفته است. آنها از این طریق تا سال ۲۰۱۳ بیش از یک و نیم میلیون دلار به فعالیتهای محیط زیستی کمک کردند اما در این سال به دلیل مشکلات اقتصادی آن را متوقف کردند.
یوستین گاردر فعالیتهای بشردوستانهی مختلفی هم انجام داده است. او برای حقوق آوارگان فلسطینی میجنگد و تاکنون نسبت به فعالیتهای اسرائیل واکنشهای انتقاد آمیز مختلفی داشته است.
یوستین گاردر کتابهای زیادی نوشته است که از میان آنها میتوانیم به «درون یک آیینه، درون یک معما»، «راز تولد»، «راز فال ورق»، «سلام، کسی اینجا نیست؟» و «زندگی کوتاه است» اشاره کنیم. او در سالهای فعالیتش جوایز مختلفی مانند جایزهی ادبی«منتقدین ادبیات نروژ» و جایزهی«وزارت امور علمی و فرهنگی نروژ» را دریافت کرده است.
کتاب دنیای نورا ۲۰۸۴ دو ترجمهی متفاوت دارد. ترجمهی اول این کتاب که با نام «دنیای نورا ۲۰۸۴» در انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شده است را مهوش خرمی پور به فارسی برگردانده است. نسخهی الکترونیک این ترجمه را میتوانید در همین صفحه دانلود کنید و با نصب اپلیکیشن فیدیبو در هر زمان و مکانی آن را مطالعه کنید.. ترجمهی دیگری که از کتاب دنیای نورا ۲۰۸۴ چاپ شده است متعلق به اصغر اندرودی است و انتشارات البرز آن را با عنوان «دنیای آنا» روانهی بازار کتاب ایران کرده است.
کتابهای یوستین گاردر کتابهای معمولی نیستند. او متخصص نوشتن کتابهای خاص و منحصربهفرد برای به چالش کشیدن تفکرات افراد است. او دربارهی دلیل آفرینش انسان و نقش او در طبیعت دغدغههای مهمی دارد و تلاش میکند آن را به خوانندگانش منتقل کند. نویسندهی دنیای سوفی این بار با کتاب دنیای نورا ۲۰۸۴ دوباره وارد میدان شده است و این بار دغدغههایش دربارهی انقراض گونههای مختلف، ذوب شدن یخها و بلایی که انسان بر سر خانهی دوستداشتنیاش آورده است را با بقیهی انسانها در میان گذاشته است. خواندن این کتاب بسیار لذتبخش است و میتواند ساعتهای خوشی را برای خوانندگانش رقم بزند.
اولین ضربه به در اتاق زده شد و سپس چیزی پروازکنان در اتاق ظاهر شد. آن چیز مادربزرگ بود که یک کیمونوی آبی رنگ به تن داشت. نووا روی لبهی تخت نشست و پیرزن را تماشا کرد. نه اینکه مادربزرگ غیرعادی بهنظر برسد، اما انگار نووا چیزی اسرارآمیز وبیگانه در او میدید. صورت کوچک مادربزرگ پر از چین و چروک بود. او امروز هشتاد و هشت ساله میشد اما این حالت غیرعادی پیرزن چیست که نووا را به وحشت میاندازد. آیا پیرزن ناگهان تبدیل به روح شده؟ روحی که دور و برش را یک هالهی عجیب و غریب احاطه کرده است و او همان انگشتر قدیمی یاقوت سرخ را در دست داشت. آیا این هالهی عجیب و غریب با انگشتر ارتباط پیدا میکند. مادربزرگ نووا روبه روی او ایستاده است و به شبحی میماند که از زمانی دیگر آمده باشدو پیرزن دستش را روی یاقوت سرخ میگذارد و با آن بازی میکند و میگوید: «نووا تو به یاقوت فکر میکنی مگر نه؟»
نووا سرش را تکان میدهد. مادربزرگ فکرخوانی میکند. به هرحال فکر نووا را که خوانده بود. پیرزن صندلی میز تحریر را میآورد و رو به روی نووا میگذراد و روی آن مینشیند و میگوید:«من امروز میخواهم برای تو از پرندههایی بگویم که در گذشته در کوهستان زندگی میکردند، قصه مرغان طلایی. میدانی من هنوز هم آوای غمگین این مرغان طلایی اقیانوس آرام را میشنوم.»
نووا با لحنی تلخ و گزنده گفت:«نیازی نیست که از آنها حرف بزنی کافی است بگویی آنها کی وچگونه دوباره بازخواهند گشت.» سپس به صورت مادربزرگ نگاه کرد و غم عمیق یا شاید پشیمانی را در چهرهی او دید. اما نووا هیچ حس ترحمی نداشت و گفت:«از آن گذشته من میخواهم که میمونهای انسان نما، شیر و ببرها نیز دوباره برگردند، همهی آنها باید دوباره بیایند میفهمی! حتی خرسها و گرگهای کشور خودمان را هم میخواهم و مرغان دریایی، شاه بلوطها را نیز فراموش نکن.»
Siri Dannevig |
یوستین گاردر jostein garder
فرمت محتوا | epub |
حجم | 972.۷۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 197 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۳۴:۰۰ |
نویسنده | یوستین گاردر |
مترجم |