ای بشر بنگر کجائی ای بشر
گردش هر کهکشان سرمست تو
کاینات آید به زیر دست تو
چون تو داری از بشر تصویر حال
این تصور را ندان رویا و فال
بر همان عریان جنگل؛ در بهدر
یک نگاهی بر گذشته کن ز سر
این قیاست را نما صدها سپاس
حال امروزش ببین بنما قیاس
کودکی ششماهگی بر زهره رفت
چون رسد چلسالگی بر سفره رفت
آدمی گردد همان سیمرغ قاف
او مسلط میشود بر کل کاف
همچنین میزان موجودات مات