
کتاب جنگل کوتولهها
داستانی جذاب و دلنشین
نسخه الکترونیک کتاب جنگل کوتولهها به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره کتاب جنگل کوتولهها
یک روز صبح جیم و دو تا از دوستانش تینی و تینا کوچولو برای بازی کنار رودخانه رفته بودند. تینا روی سبزهها نشسته بود و با گلهای قشنگ و خوشبو برای خود و مادرش خانم سارا، گردنبند درست میکرد. تینی و جیم هم با سنگریزهها بازی میکردند. اما هر دوی آنها حوصلهشان سر رفته بود. جیم نگاهی به تینا کرد و سپس به تینی گفت: «هی! دوست داری کمی سر به سر خواهرت بگذاریم؟» تینی گفت: «مثلاً چه کار کنیم؟» جیم دهانش را به گوش تینی نزدیک کرد و چیزی به او گفت. بعد هر دو آهسته خندیدند. آنها طوری که تینا متوجه نشد کمی دور شده و پشت درخت بلوط کنار رودخانه پنهان شدند. تینا که حلقههای گل را درست کرده بود، یکدفعه متوجه شد که برادرش و جیم آنجا نیستند. او آنها را صدا زد: «تینی... جیم... شما کجائید؟» ناگهان از پشت درخت بلوط پیر صدای بلند و غریبی شنید، و بعد یک موجود ترسناک را دید...
نظرات کاربران درباره کتاب جنگل کوتولهها