درباره بازخوانی خشونت پذیری زنان ایرانی، با تحلیل انسان شناختیکلیدر
آثاری چون کلیدر درصدد وانمایی عنصر واقعی است؛ خوانندگان پیش از اینکه به متن بنگرند و امکان خوانش بیابند، بهدلیل فرافکنی نقش خود در اثر، میخواهند گفتههای نویسنده را بپذیرند و از داستان لذت ببرند. یعنی کمتر محققی پیدا شده که اینگونه آثار را از واقعیت منفک کند و به واگشایی و واکاوی در نشانههای تصویری و زبانی و انسانی بکوشد و بین «متن» و «اثر» تفاوتی قائل باشد. امروز بر خلاف مطالعات ادبی گذشته، که توجه بسیاری بر نگارنده اثر و مؤلف و اهداف وی از خلق اثر داشت، خود اثر جایگاه بالاتری دارد و منتقدان به جای پرداختن به مؤلف به اثر میپردازند. دیگر مؤلف و جهانبینی وی، حتی عناصر روانشناختی فردی وی، چندان مورد توجه تئوریسینهای ادبی نیست، بلکه «متن» خارج از مؤلف مورد توجه است. امروزه عمل نقد و پژوهشگری هدف روشنگری را دنبال میکند و به بیان دیگر تئوری ادبی امروزه نوعی اندیشیدن و سگالش در شیوه مطالعه ادبی است.