«جان ایزو» پدرش را هنگامی که تنها 36 سال سن داشت از دست داد. پدربزرگ خردمند و دوستداشتنیاش هم چندان فرصتی پیدا نکرد تا بتواند رازهای زندگی را به او بیاموزد. جانِ کوچک فهمید آدمها ممکن است خیلی زودتر از چیزی که فکر میکنند بمیرند و دیگر شانسی برای زندگی کردن نداشته باشند. جان سالها درگیر حرف پدربزرگ و مرگ پدرش بود، تا جایی که از همان زمانی که پسرکی ده دوازده ساله بود، هنوز هم به مرگ و از دست دادن زندگی فکر میکرد. جستوجوی ذهن بیقرار جان برای پیدا کردن حقیقیت و معنای زندگی تمامی نداشت. او تمام روزها و سالهای زندگیاش را با این سوال سپری کرد که ویژگی یک زندگی کامل و پرمعنا چیست؟ تا این که سرانجام در سال 2007 با انتشار « پنج راز که پیش از مردن باید بدانی» دنیا را متاثر و شگفتزده کرد. این کتاب با ترجمهی «هما احمدی» در سال 89 در انتشارات درسا منتشر شده است.
«اگر قرار است امسال تنها یک کتاب بخوانی، پنج راز که پیش از مردن باید بدانی را انتخاب کن». این چیزی است که «لاری اسپرز» نویسنده و متخصص مدیریت با خواندن این کتاب گفته است. او در ادامه دربارهی این کتاب میگوید: «دکتر ایزو با ساختن کلیدهای بنیادی برای یک زندگی مفید و همراه با خوشبختی، خدمتی بزرگ و ماندگار در حق همهی ما انجام داده است. این کتاب ادبیاتی ممتاز و غیر عادی را از خردمندی و دانایی در بردارد».
جان ایزو با تجربیاتی که در کودکی دیده بود، مرگ را بخشی جدانشدنی از زندگی میدانست. دیر یا زود مرگ میرسید و او همیشه به این فکر میکرد که پیش از این که از این دنیا برود باید پاسخ سوالهایش را پیدا کند. این دغدغهها از همان کودکی سبک زندگی او را تغییر داده بود، تمام آهنگها، کتابها و فیلمهایی که نظرش را جلب میکردند باید حتما حاوی پیامی ارزشمند دربارهی هستی، زندگی و مرگی باافتخار و شرافتمندانه بودند.
تحقیقات غیررسمی و میدانی این نویسنده در دوران جوانی تاجایی پیش رفت که با افراد در حال مرگ یا سالخورده و بیمار همنشینی میکرد. او میدید که افراد هر یک به روشهای مختلف زندگی را ترک میکنند، گروهی شاد و راضی و عدهای دیگر با تاسفهای کم و کوچک. اما برای ایزوی جوان گروه سوم از همه چالشبرانگیزتر بود: کسانی که عمیقا از این که میتوانستند زندگی بهتری داشته باشند، متاسف و دلشکسته بودند. به این ترتیب ایزو در حالی که فقط 20 سال داشت تصمیم گرفت، علت تمایز این گروهها از هم را کشف کند، کشفی که حدود 30 سال طول کشید.
این بار سوالات ریشهایتر و بنیادیتری در ذهن ایزو شکل گرفته بود: اگر در پایان عمر چیزی را کشف کنیم که با دانستن آن میتوانستیم زندگی بهتری داشته باشیم، چه حالی میشدیم؟ اگر همان زمان جوانی با کسانی که این راه را پیش از این رفته بودند و میتوانستند معنای زندگی را به ما بیاموزند آشنا میشدیم، زندگیمان چه فرقی میکرد؟
او برای این که بتواند به پاسخهایی مطمئن برسد، تصمیم گرفت از روش وبسایتهای خدماتی استفاده کند. جایی که افراد پس از هر تجربهی تازه، نظر خود را دربارهی مثبت یا منفی بودن نوع خدماتی که دریافت کردهاند در سایت ثبت میکنند، تا دیگران بتوانند براساس این نظرات و امتیازات، تصمیم بهتری بگیرند. پس دست به کار شد و تصمیم گرفت کسانی را پیدا کند که زندگی طولانی و ثمربخشی داشتهاند و به شادی و معنای زندگی رسیدهاند. او به صدها نفر نامه نوشت و از آنها خواست تا چنین افرادی را برای انجام این تحقیق به او معرفی کنند. این جامعهی آماری با این که متعلق به آمریکای شمالی بود، شامل افرادی فرای تمام محدودیتهای نژاد، رنگ و زبان بود. از معلم و تاجر گرفته تا آرایشگر و خانهدار، بازماندگان فجایع آدمسوزی، روسای بومی، همه افرادی خارقالعاده و اندیشمند بودند، کسانی که به معنای آشکاری در زندگی رسیده بودند. پرسشنامهای که برای این تحقیق طراحی شده بود، شامل سوالاتی در همین زمینه بود، سوالاتی مانند نقاط عطف مهم زندگی شما کدامند؟ یا آرزو داشتید چه درسهایی را زودتر آموخته بودید؟
نویسنده با نوشتن این کتاب سعی دارد این رازها را با تمام مردم دنیا در میان بگذارد. از میان چندصد نفری که داوطلب انجام این تحقیق شده بودند، فقط دویست و پنجاه نفر انتخاب شدند که زندگی همهی آنها جالب و آموزنده بود. اما از آنجایی که ارائهی داستان زندگی چندصد نفر، آن هم یکجا، ممکن بود خوانندگان را به شدت متاثر و هیجانزده کند، نویسنده و دستیارانش تصمیم گرفتند در این کتاب فقط برخی تجربههای شخصی حدود پنجاه نفر از این افراد را تعریف کنند.
این کتاب در چهار بخش نوشته شده است. بخش اول به مخاطب کمک میکند روش تحقیق و نحوهی مصاحبه با مردم را درک کند. بخش دوم رازهایی که این مردم گفتهاند، فاش میکند. در فصل سوم به سه راز بزرگ میرسیم و یاد میگیریم که چطور این رازها را در زندگی خود اجرا کنیم. بخش آخر هم شامل فهرست سوالاتی است که از این افراد پرسیده شده است.
جان ایزو، نویسنده، سخنران و جامعهشناس آمریکایی است. او از چهرههای محبوب و شناختهشدهی جهان در زمینهی خودپروری، کسب و کار، و حفظ محیط زیست و طبیعت است. او با سیاستمداران، طرفداران محیط زیست، روسای بنیادها و شخصیتهای مهم سینمایی بهطور مشترک برنامههایی اجرا کرده و هر سال برای بیش از صدها شنونده برنامه اجرا میکند.
نخستین شغلم همکاری با هیئتهای کلیسایی بود. وقتی در سالهای بیستِ عمر به سر میبردم، این فرصت را داشتم که مدتی را با افرادی که به بیماریهای درمانناپذیر دچار و رو به مرگ بودند، بگذرانم. از طریق آن تجربیات بود که فهمیدم افراد بشر به صورتهای بسیار گوناگون میمیرند. پارهیی از مردم پس از سپری کردن یک زندگی هدفمند و جهتدار با حسرت و افسوس اندک میمیرند. اینان با احساس ژرفِ پشت سر گذاشتن یک زندگی کامل انسانی، به پایان زندگیشان میرسند. دیگران با نگاهی تلخ به گذشته و با نارضایی باطن از آن چه به راستی اهمیت داشته و از دست دادهاند، از دنیا میروند. با این که در سنین جوانی بودم، متوجه شدم برخی از مردم اسرار زندگی را مییافتند و برخی دیگر به این کار موفق نمیشدند.
از دیدگاه من، مرگ هرگز مفهومی خالی از کیفیات واقعی نداشته است. پدرم تنها ۳۶ سال داشت که مُرد. او روزی در جریان یک گردش دستهجمعی از جایش برخاست و در همان لحظه از دنیا رفت. زندگیاش با کامل بودن فاصلهی بسیاری داشت و در آن لحظه همه چیز به پایان رسید. بازگشت هم وجود نداشت. در سن ۲۸ سالگی دهها مراسم تدفین را پشت سر گذاشته و در کنار بسیاری از افرادی که روزهای پایانی زندگیشان را میگذراندند، نشسته بودم. من داشتن این رابطهی نزدیک با فناپذیری را یک هدیهی بزرگ میدانم. شاید به دلیل همین تجربیات بود که پیوسته در جستجوی «رازهای» یک زندگی هدفمند و کامل بودم و به عنوان یک مرد جوان آرزو میکردم وقتی پایان عمرم فرا برسد، با تاسف و حسرت به گذشته و زندگییی که میتوانستم داشته باشم، نگاه نکنم.
همسرم پرستار است، او نیز از سالهای نوجوانی شاهد حقیقت فناپذیریمان بوده است. وی در اتاق جراحی، در بخش سرطان کودکان و در اتاق فوریتهای پزشکی کار کرده است. ما با هم پیوسته دربارهی مرگ صحبت میکنیم و میکوشیم با آگاهی از حضور مرگ زندگی کنیم.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۴۴ مگابایت |
تعداد صفحات | 242 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۰۴:۰۰ |
نویسنده | جان ایزو |
مترجم | هما احمدی |
ناشر | انتشارات درسا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۲/۱۰ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این کتاب خیلی عالیه محشره.البته من ترجمه حوریا موسایی رو مطالعه کردم خیلی خوب بود اینو حتما بخونین و از پنج تا رازش اطلاع پیدا کنین من که خیلی خوشم اومد دیگه بستگی به دید کسی داره که مطالعه اش میکنه
یک متن یا یک مطلب و بارها با ادبیات مختلف تکرار می کنه و این تکرار واقعا ادم و عصبی می کنه. طوری که مجبور میشی بخشی از کتاب و طوطی وار بخونی و رد شی تا به یه مطلب جدید برسی.