درباره ماجرای معنویت در دوران جدید «از گالیله تا فروید»
با تطور تمدن غرب، صحت دوراندیشی فیلسوفانی چون روسو تأیید شد؛ و هر چه از عمر این تمدن با هیمنه گذشت، شکاف ایجاد شده میان انسان و خداوند عمیقتر شد؛ و انسان محروم از افاضات قدسی، سرگردان و بیپناه در زمین خاکی، اسیر یک زندگی بدون فراز و نشیب، یکنواخت و تهی از معنا شد. این اتفاق دردناک، محصول اهتمام و جدیت معماران تمدن غرب در اجابت خواستهها و نیازهای مادی، و غفلت از دغدغههای درونی و روح پرسشگر انسان بود.
ماجرای معنویت در تمدن غرب در یک مرحله و توسط یک شخص خاص رقم نخورده است، بلکه ماجرای معنویت هم زمان با شکوفایی علم مکانیک به راه افتاد و در گذر از مراحلی چندگانه، سیر تکوینیاش را انجام داد.
منظور از مراحل چندگانه، چهار جریان تأثیرگذار علمی و فلسفی است که در فصول آتی، تحت عناوین ضربۀ کیهانی، ضربۀ فلسفی، ضربۀ زیستشناسی و ضربۀ روانشناسی به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
هر یک از جریانها یا مراحل چهارگانه، بر اساس فرضیهها و تئوریهای قوامیافته است که مرتبط با حوزههای تخصصی و علمی خاص همان علم است و این بخش از نظریهها با موضوع کتاب بیارتباط است.