این قصه مثل قصههای دیگر میتواند پایان قشنگی داشته باشد و شما را بخنداند. میتواند پایان غمانگیزی داشتهباشد و شما را به گریه بیندازد.
اما برخلاف قصههای دیگر، این قصه اصلا پایان ندارد. انگار فقط برای این نوشته شده است که شما پایانش را بنویسید.
با همه این حرفها، یادتان نرود که «داستان نقطه سرراهی» فقط توی نقاشیهایتان اتفاق نمیافتد، بلکه بیرون از دفتر نقاشیهای شما هم پر از نقطههای سرگردانی است که چیزی را گم کردهاند و دارند دنبالش میگردند.
به هر حال فرقی نمیکند که یک نقطه کجا قرار گرفته باشد. مهم این است که سر جای خودش باشد. همین!