در این کتاب تلاش شده تا از نغمهها و قصههای ناگفته و ناشنیدهای سخن بگوییم که از دید بسیاری از مان پنهان مانده است! یا مجال فکر کردن به آن را نداشتهایم، و یا مجال بوده و در خلوت به آن اندیشیدهایم، و یا حتی آن را با همکاران در میان گذاشته و یا قلمی برداشته و چند خطی در مورد آن نوشتهایم. بنابراین اگرچه آنها را با دوستان و همکارانمان در میان گذاشته باشیم اما در نهایت مانند بسیاری واقعیتهای دیگر، رازها و دردهای درمانگریمان در پشت درهای بسته بازگو میشوند و در میان سینهمان دفن میگردد! این دفن شدهها، دردهای مشترکی هستند که جان درمانگر را میسوزاند اما سرخی حاصل شده در چهرهیمان به اشتباه تعبیر میشود. دردهایی که اغلب حاصل یک ناهمخواهی نسبتاً بزرگ است، ناهمخوانی تصورات بیرونی مردم از این حرفه و واقعیتهای درونی آن، ناهمخوانی بین نیاز واقعی جامعه به این حرفه و عدم حمایت از سوی مسئولان، نیاز به غنیسازی اطلاعات حرفهای در این رشته و سنتگرایی بسیاری از درمانگران و...