صحنه تاریک میشود. لحظهای بعد صحنه با نور آبی روشن میشود. در سمت راست صحنه یک لیوان و در سمت چپ یک لیوان دیگر دیده میشود. لیوانها بزرگ هستند. در لیوان سمت راست یک مرد و در لیوان سمت چپ یک زن زندگی میکنند.
وسایل زن: یک صندلی گهوارهای، یک پرده که به نظر میرسد پنجرهای را پوشانده است، یک ویولن، یک آینه، یک گلدان، یک اجاق گاز کوچک، تعدادی فنجان و ظروف و یخچال.
وسایل مرد: یک تختخواب، وسایل ابتدایی پخت و پز، یک چوب لباسی، رادیو و ضبط و یخچال.
باشروع نمایش فضای میان دو لیوان کم نور میشود و دو لیوان هر کدام به تنهایی روشن میشوند. زن در حالیکه شالی بر روی خود انداخته است و کلاه خواب بر سر دارد، بر روی صندلی گهوارهای به خواب رفته است. مرد هم بر روی تخت پتو به خود پیچیده است و صدای خرخرش را میشنویم. یکباره ساعت زنگ میزند...