
کتاب خانم فالکن، آشغال جمع کن
نسخه الکترونیک کتاب خانم فالکن، آشغال جمع کن به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره کتاب خانم فالکن، آشغال جمع کن
امیلی مسئول نگه داشتن در بود. دوستم مایکل که هیچوقت بند کفشهایش را نمیبندد، مبصر صف بود. کلاس هنر آن سرِ مدرسه بود و ما باید حدود صدمیلیون کیلومتر تا آنجا راه میرفتیم. مایکل به خانم بریج گفت که مثل این میماند که انگار داریم به آن سر درّهی بزرگ گِرَند کنیون میرویم. بعد خانم بریج به ما اجازه داد که از آبخوری بیرونِ کلاسِ هنر، آب بخوریم. خانم فالکُن جلوی در ایستاده بود. به عمرم همچین ریخت و قیافهی عجیبی ندیده بودم. لباسی پوشیده بود که انگار از یک دسته لیف حمام رنگارنگ که به هم دوخته باشند؛ درست شده بود. از آن دستکشهایی دست کرده بود که وقتی مامانم میخواهد ظرفهای داغ را از توی فر دربیاورد، دستش میکند. ریخت و قیافهی خانم فالکُن عجیب و غریب بود. وقتی به صف وارد کلاس هنر شدیم، خانم فالکُن گفت: «صبحبخیر، کلاس دومیها. از لباس جدیدم خوشتان میآید؟ از دستگیرههای دست دومی که از فروشگاه اینترنتی خریدم، درستش کردم. دستگیرهها را بههم دوختم.»
نظرات کاربران درباره کتاب خانم فالکن، آشغال جمع کن