فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۵۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 454 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۰۸:۰۰ |
نویسنده | اسماعیل فصیح |
ناشر | ذهنآویز |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۱۱/۰۵ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 120,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
انتظارم از اسماعیل فصیحی که در نسل پیش شهره داستان نویسی بود، بسیار بیشتر از این مواجهه بود. کشش ابتدایی داستان از آن رو بود که انگار روایت انسانهایی فراموش شده در روایت رسمی از جنگ است. انسانهایی که با دیدگاههای متفاوت، اما مانند تمام انسانهای مشهور و شهدای جنگ، در همان شرایط و لابلای همان دشواری ها زندگی کردند اما چون زندگیو ایدئولوژیشان عمود بر وضعیت پوسترها و شعارها! بود، انگار هیچوقت نبوده اند. اما جلوتر که رفتیم، انگار داستان عامهپسندی میخواندم اما با توجه به حال و هوای دهه شصت و تقاضای بازار! حرفهای کلیدی داستان که از آسمان نازل میشوند یا در دفتر خاطرات به چشم شخصیتهای داستان میایند با روایت های عاشقانه قابل پیش بینی و شخصیت های بینیاز از شخصیت پردازی! انتهای داستان کمی آن را نجات داد، پیچش داستان در نقطه عطفش که حال و هوا را عوض کرد وگرنه که شاید حتی دو ستاره هم کافی می نمود!
اسماعیل فصیح، نویسنده خوش قلمی است با داستانهایی جذاب و تعلیق های بجا. داستانهایی که به نوعی روایتگر تاریخ معاصرند. تاریخ یک نسل. بنظرم بعد از شاهکار "دل کور"، رمان های شراب خام، داستان جاوید، زمستان ۶۲ و ثریا در اغما و البته مجموعه داستانهای کوتاهش، میتواند پیشنهاد خوبی برای خوانندگان باشد تا شیفته قلم او شوند
مگر میشود حین خواندش نفس آدم تنگ نشود؟ مگر میشود تا ته خواند و گریه نکرد؟ مگر میشود جلال آریان یکی از محبوب ترین کاراکتر های جهان ادبیات ما نباشد؟ اسماعیل فصیح با جزئیات خیره کننده و درخشان... و مریم و جلال که در دل کوران حوادث و جنگ، برای عشقشان وقت نبود.
من به خاطر اسم بزرگ اسماعیل فصیح این کتاب رو خوندم، ولی تنها نکته مثبتی که توش دیدم دادن تصویری از ایران در زمان جنگ بود. داستان با ریتمی آرام و خسته کننده پیش میره و پره از حوادث پیش پا افتاده که هیچ انگیزهای برای ادامه دادن داستان برای مخاطب ایجاد نمیکند.
این کتاب فوق العاده بود.تا حدی که یک نفس خوندمش. بی نظیر بود. حتما بخونیدش.
موقع که این کتاب می خواندم انگار جلوی چشمانت این داستان اتفاق می افته
کتاب های فصیح رو با جون و دلم میخونم،عالیه...لذت بردم
غرق داستانم و غمگینم از پایانش...چه سالهایی گذشته به کشورم ???
کتاب بسیار خوبیه توصیه میکنم حتما بخونید
ملالت بار، گزارشگونه، با ریتم کند و بیهدف. نیمه رها کردم.