یکی از شاخههای مغفول در مطالعات تاریخ معماری ایران، تاریخ شفاهی است. تاریخ شفاهی شاخهای نسبتاً جدید از پژوهشهای تاریخی است. سرآغاز آن را از نیمۀ دوم سدۀ بیستم و در غرب میدانند. هرچند قدمت این شاخه کم است، امروز به نظامی نسبتاً کامل با مبانی نظری و عملی مدون و مبین بدل شده است. بیگمان پیدایش تاریخ شفاهی در دانشگاهها و گسترش و پیشرفت آن در همان جا، مهمترین علت این تکامل سریع است؛ اما در ایران داستان به گونهای دیگر است.
تاریخ شفاهی در ایران دست کم سه دهه قدمت دارد اما تا کنون، دانشگاهها کمتر به آن اقبال داشتهاند و بیشتر نهادهای تاریخ شفاهی فعال در ایران، مراکز اسنادند. اگر چه پژوهشگران و صاحبان این مراکز در حد توان برای تدوین اصول نظری و عملی تاریخ شفاهی کوشیدهاند، هدف اصلی ایشان بهرهبرداری از منابع شفاهی برای پربارتر کردن بایگانیها بوده است. به همین سبب، دربارۀ اصول و مبانی تاریخ شفاهی و چگونگی به کارگیری آن در تاریخ ایران، پژوهشهایی اندک و پراکنده شده است.