در کتاب گروهان سیاه نمیتوان حدس در قدم بعدی داستان باید منتظر چه بود. سقوط یا اوج؟ پیروزی از آن شر و ظلمت یا خیر و خوبی است.
کتاب گروهان سیاه به قلم نویسنده داستانهای فانتزی گلن کوک نوشته شدهاست. این کتاب در سال 1984 به چاپ رسید. کتاب گروهان سیاه در ابتدا با استقبال نسبتا خوبی روبرو شد. این استقابل باعث شد جلدهای دیگر این رمان نیز نوشته و منتشر شوند. مجموعه داستانهای گروهان سیاه شامل 9 رمان است. این مجموعه شامل گروهان سیاه، سایههای ابدی، رز سپید، سرنیزه نقرهای، بازیهای سایه، رویاهای پولادین، فصل حزن، سکوت آب و او تاریکی است میشود.
داستان گروهان سیاه از بنیان گذاری یک امپراطوری توسط حاکم و همسرش بانو آغاز میشود. حاکم و بانو توانایی جادو و جادوگری دارند. آنها حکومتی را آغاز میکنند که با شرارت عجین است. اما این ظلم پایدار نیست. فردی شورشی به نام رز سفید با آنها به مقابله میپردازد. اما پیروزی در این جنگ امکان پذیر نیست. زیرا هیچکس قدرت جادویی بانو و حاکم را ندارد. تنها راه مهار آنها به زنجیر کشیدن و محبوس کردنشان است. رز سفید با یک ترفند خاص بانو و حاکم را از هوش برده و آنها را در مکانی به نام باروولند یا تپههای ماهور زندانی میکند. آرامش برای قرنها به قلمرو آنها باز گشته و مردم در آرامش زندگی میکنند. حدود چهار قرن میگذرد. جادوگری به نام بومنز به خیال به دست گیری حکومت به باروولند میرود. وی بانو را از طلسم خواب میرهاند و او را بیدار میکند. اما بانو جادوگر بیمانندی است. بانو، بومنز را اسیر میکند. سپس بدون توجه به حاکم به قصد باز پس گیری قدرت به قلمرواش باز میگردد. دو گروه به نام شورشیان و تسخیرشدگان در این قلمرو وجود دارند. تسخیرشدگان جادوگران بسیار قدرتمندی هستند که بانو در احیای قلمرو از آنها یاری میگیرد. شورشیان گروهی هجده نفره متشکل از جادوگرانی است که با رز سفید همراه میباشند.
داستان گروهان سیاه از دید یک پزشک به نام کروکر Croaker روایت میشود. او شیفته شخصیت بانو است. بانو همانطور که گفته شد همسر حاکم است. وی زنی بسیار دل سنگ و خون سرد به تصویر کشیده میشود. وی کسی است که میتواند به دیگران قدرت جادویی دهد. برخی تصور میکنند که بانو بین انسانیت و شر عدالت برقرار میکند. برخی تصور میکنند که او خودش شر مطلق است. گروهان سیاه وظیفه دارد تا کاری که به او محول شدهاست را انجام دهد. اما همراهی بانو سراسر شک و تردید است. اما در این میان پیشگویی گل رز سفید بار دیگر متولد میشود. این داستان شخصیتهای بسیاری دارد. شخصیتهایی که در شرارت بیهمتا و در عطوفت بیمانند هستند. در پایان این داستان پیروزی همیشگی خیر بر شر است. داستان گروهان سیاه یکی از بزرگترین داستانها حماسی خیالی است. داستان گروهان سیاه با تصویر سازی خوب خود شما را همراه با خود به عمق داستان میکشاند.
ترجمه کتاب گروهان سیاه به دست مترجم خوشنام کشورمان آیدا کشوری انجام شدهاست. کتاب گروهان سیاه در سال 1393 توسط کتابسرای تندیس به چاپ رسید. آیدا کشوری زاده شهر شعر و ادب، شیراز است. وی در سال 1366 چشم به جهان گشود. خانم کشوری فارغ التحصیل رشته مترجمی زبان انگلیسی است. آیدا کشوری مترجم کتابهای بسیاری از جمله سایههای ابدی، سایه مار، استخوان قاپ، دشت جهنم، گروهان سیاه و ... است. وی مترجم رسمی شارلوت سالتر در ایران است. شارلوت سالتر بانوی نویسنده انگلیسی تبار است. زبان خانم کشوری در تمامی ترجمههایش ساده و بیتکلف است. شما میتوانید کتاب الکترونیکی گروهان سیاه به قلم گلن کوک و ترجمه آیدا کشوری و چاپ انتشارات بهنام را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
گلن چارلز کوک Glen Charles Cook با نام هنری گلن کوک در دنیا شناخته میشود. کوک زاده 9 جولای سال 1944 است. او در شهر نیویورک آمریکا چشم به جهان گشود. این نویسنده نام آشنا مدتی در نیرویی دریایی ایلات متحده آمریکا خدمت میکرد. اما این راه را ادامه نداده و به دانشگاه رفت. پس از اتمام تحصیلات خود در کارخانه مونتاژ اتومبیل مشغول به کار شد. کوک درحالی به صورت جدی شروع به نوشتن کرد که کارگر کارخانه جنرال موتورز بود. شغلی که یادگیری آن سخت بود، اما نیاز به هیچگونه تلاش ذهنی نداشت. کوک در اولین سال نویسندگیاش سه کتاب نوشت. اولین رمان وی به نام گروهان سیاه بود. موفقیت داستانهای این نویسنده مدیون ذهن خلاق وی است. ماجرای داستانهای او گرچه در ژانر تخیلی فانتزی نویسته میشوند، اما همیشه یک گام از داستانهای دیگر نویسندگان بالاتر هستند.
فصل هفتم:رز
بحث با فرمانده دو ساعت به طول انجامید. او تسلیم ناپذیر بود. استدلالهایم را چه قانونی و چه اخلاقی نمیپذیرفت. گذر زمان دیگران را وارد بحث کرد چرا که برای مسائل مختلف نزد فرمانده تر افراد اصلی گروهان در آنجا حضور داشتند. خشمگین شدم. ستوان، گابلین، سایلنت، المو، کندی و چند افسر جدید که در شهر افسون به کار گماشته شده بودند. پشتبانی کمی از افراد حیرت زده دریافت کردم. سایلنت از من حمایت کرد. همین طور دو افسر جدید هم حمایت کردند. خشمگین از آنجا بیرون رفتم. سایلنت و گابلین به دنبالم آمدند. شدیدا خشمگین شده اما از پاسخشان تعجب نکرده بودم. با وجود درهم کوبیده شدن شورشی ها نیازی به گربختن گروهان وجود داشت. اکنون تا زانو در گندآب فرو رفته بودند.
درست و غلط به نظر احمقانه میرسید. واقعا چه کسی اهمیت میداد؟
سپیده دم روز پس از مبارزه بود. خوب نخوابیده و پر از اضطراب بودم. مدام قدم می زدم، گابلین در تلاش برای متوقف کردن من، زمانی که یک جا ایستادم، راهم را سد کرد. سایلنت از همان نزدیکی من را تماشا میکرد. گابلین پرسید:«میشه حرف بزنیم؟»
«من حرفام رو زدم. کسی گوش نمی ده.»
«زیادی جبهه گرفتی، بیا اونجا و بشین.»
معلوم شد آنجا، کپهای اسباب جنگی نزدیک به آتش اردوگاه بود که برخی از افراد در آنجا مشغول پخت و پز بودند و باقی افراد کارت بازی میکردند. جمعیت از گوشه ی چشم من را نگاه کردند و شانه بالا انداختند. به نظر می رسید همگی شان نگران هستند. انگار نگران دیوانه شدنم بودند. حدس زدم که اگر هر کدام از آنها در یک سال گذشته چنین کاری کرده بود. من هم برای آن فرد چنین احساسی داشتم. آشفتگی و نگرانی صادقانهای نسبت به یکی از یاران بود.حماقتشان من را میآزرده با این حال نمیتوانستم آن آزردگی را ادامه دهم چون با فرستادن گابلین نشان داده بودند که میخواهند درک کنند. بازی به جریان افتاد، در ابتدا ساکت و عبوسانه و سپس با تبادل شایعات میدان جنگ به هیجان افتاد.
گابریلا پرسید:« دیروز چی شد طبیب؟»
«بهتون گفتم.»
به آرامی پیشنهاد داد:«چطوره دوباره بشنویمش؟ جزئیات بیشتری بده.» میدانستم دارد چه میکند. یک درمان ذهنی کوچک براساس این فرضیه که نزدیکی طولانی مدت به بانو ذهنم را مشوش کردهاست. حق با او بود. چنین شده بود؛ همین طور چشمانم را باز کرده بود و من سعی داشتم با بازگویی دوبارهی روزم آن را شفاف کنم، با توسل به مهارتهایی که درحین نوشتن تاریخچهها پرورش داده بودم. امید داشتم متقاعدش کنم که وضعیتم عکس دیگران، کاملا منطقی و بامعنی است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۳۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 397 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۳:۱۴:۰۰ |
نویسنده | گلن کوک |
مترجم | آ یدا کشوری |
ناشر | انتشارات کتابسرای تندیس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The black company |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۱۰/۲۵ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
همونطور که تو بعضی نظرات مشاهده می کنید بعضی از خواننده های کتاب می گن که این کتاب مبهمه. در واقع سبک این کتاب جوریه که در اوایل ممکنه احساس کنید که کتاب مبهم و قابل فهم نیست.بزارید بیشتر براتون توضیح بدم. راوی کتاب یک طبیبه. طبیب گروهی جنگی به اسم گروهان سیاه. طبیب علاوه بر طبابت نقش مورخ گروهان سیاه رو هم داره و وقایع رو به صورت اول شخص ثبت می کنه. حالا این کتاب به نحوی نوشته شده که انگار ما داریم وقایع ثبت شده توسط طبیب رو می خونیم. حالا مبهمی این کتاب، در آغاز اونه. چون ما هیچی از داستان نمی دونیم و یدفعه می افتیم وسطش. در واقع لازم نیست شما چیزی در مورد گروهان سیاه بجز اینکه یه گروه جنگیه که پول می گیره و استخدام میشه بدونین. چون داستان اصلی از همین وسط شروع میشه. به کتاب وقت بدین تا به سبکش عادت کنین و از اون به بعد می بینید که مبهمی کتاب برطرف شده و لذتبخش میشه.
سرگذشت گروهان سیاه، مجموعه نه رمان در سبک دارک فانتزی نظامی است که میتوان آن را به سه بخش تقسیم کرد: سفر به شمال (کتابهای شمال) و آشنایی گروهان با امپراتوری بانوی، ۳ جلد؛ کتابهای جنوب، و سفر بازگشت گروهان به دنبال آغاز خود در کاتووار، ۲ جلد; سنگهای درخشان و دستیابی گروهان به پیروزی مقابل دشمنان کارفرمایشان و حرکت آنها به سمت سرنوشت، ۴ جلد. علاوه بر این یک اسپین اف به نام سرنیزه نقرهای وجود دارد که شرح سرگذشت چند تن از اعضای سابق و دشمنان قدیمی است. فیدیبو سه حلد مجموعه شمال را به فروش گذاشته، متاسفانه بقیه مجموعه از جمله سنگ های درخشان هنوز ترجمه نشده.
مرسی از فیدیبو بابت این کتاب خوب. متن کتاب خیلی سنگین بود اما من ازش لذت بردم. کمی شک کردم که آیا متن انگلیسی هم به همین سنگینی هست یا نه. بعد که چک کردم دیدم آره حتی سنگینتر هم هست. و مترجم واقعاً خیلی خوب متن رو درآورده. به نظرم دوستان بهتره انقدر زود قضاوت نکنن. چیزی که شما برات مبهمه حتماً ترجمه بدی نداره شاید خود نویسنده خواسته مبهم باشه! و من واقعا بهم ثابت شد که آره نویسنده اینطوری نوشته. بهرحال من دو جلد بعدی رو هم خوندم و باز هم مقایسه کردم و همونطور که نویسنده از مبهم بودن متنش کم کرده مترجم هم دستش بازتر شده. باز هم ممنون از فیدیبو برای گذاشتن این مجموعه. البته ناگفته نمونه که من اینا رو چاپی خوندم! :-D
این کتاب یکی از مجموعههای سبکساز در ژانر فانتزی سیاه محسوب میشه و خوندنش برای هرکسی که به این تم علاقه داره میتونه جذاب و هیجانانگیز باشه. ترجمه کتاب متوسط هست و مشخصا بعضی از ظرافتهای نوشتار نویسنده به خوبی به فارسی برگردانده نشده و بعضی از جملات هم طوری ترجمه شدهن که ممکنه در ذهن خواننده ابهام ایجاد کنن. ولی در مجموع ترجمه قابل قبولی ارائه شده و به تجربه خواننده در خوندن کتاب و دنبال کردن داستان صدمهای وارد نمیکنه.
من چند سال ۹۳ برای بار اول که جلد یک رو خوندم،احساس کردم کمی مبهم هست ولی اونموقع به چشم یکی از شاهکار های ادبیات فانتزی بهش نگاه نمی کردم،ولی امسال که دوباره جلد اول رو با دقت خوندم نمیتونستم دست از کتاب بکشم،در عرض یک ماه تا جلد ۵ رو خوندم و دارم جلد ۶ رو شروع میکنم،مجموعه فوق العاده جذاب و قدرتمندی هست،یکی از بهترین مجموعه های دارک فانتزی ای که تابحال خوندم...
کتاب مبهم پیش میره هیچ مقدمه ای نداره وراست میفتید وسط داستان . از تاریخچه هیچ کدوم از شخصیت ها سر در نمیارید و واقعا بعضی وقتا نمیفهمید کی چیکار میکنه . ولی ایا اینا پوین منفیه؟ نه اصلا سبک ونوشتار کتاب اینطوریه و واقعا من از این سبک لذت میبرم شما زحمت میکشی برای فهم هر صفحه از کتاب ودر آخر یه ریوارد خوب میگیری . مثل لقمه اماده مثل گتابای ریچارد ناک نیست
کتاب بسیار خوبیه نکتهای بگم برای کسانی که می خوان کتاب شروع کن ۲۰ درصد اول کتاب کمی گیج کننده و گنگ که البته با ربط دادن خط های قبل و کمی فکر متوجه میشد منظور چیه البته نمی دونم مشکل از متن اصلی یا ترجمه ولی جلو تر داستان بسیار رون میشه و از ۵۰ درصد عملا چیز گنگی تو داستان نیست حتما بخونید
مجموعه ی خوبیه روزی یه جلدشو خوندم. فعلا دو جلد خوندم. پیچیدگی خاصی نداره فعلا از نظرم و جالبه. اما فانتزی ای نیست که برای من در رده ی شاهکار قرار بگیره. عالیه ولی نه شاهکار. حالا باید کامل تمومش کنم تا نظر عادلانه بتونم بدم
بسیار داستان ثقیل روایت شده یا البته شاید بد ترجمه هم شده و هیچ خط سیر مشخصی در داستان پیدا نمی شه مثل این می مونه که یه سری حوادث رو کنار هم گذاشتن و کتاب کردن! متاسفانه جلد دو رو هم از قبل خریدم که بعید می دانم برم سمتش
عجول نباشید. شما وارد دنیایی میشوید که همه چیزش متفاوته. انگار غذایی جدید و متفاوت از کشوری ناشناخته سرمیزتون آورده شده. آروم آروم از عطر جدید و رنگ و لعاب نوو مزه های عجیب لذت ببرید.