شاید یک رویاست، همه یک رویاست، که غافلگیرم میکرد، بیدار میشوم، در سکوت، و دیگر هرگز نمیخوابم، این من میشود، یا رؤیا، باز هم رؤیا، رویای سکوتی، سکوتی رؤیایی، لبریز نجواها، نمیدانم، فقط کلمات است، بیداری هرگز، فقط کلمات، چیز دیگری نیست، باید ادامه دهی، همین و بس، چندی دیگر متوقف میشوند، خوب میدانم، حسش میکنم، چندی دیگر ترکم میکنند، سکوت میشود، لحظهای، چند لحظهی ناب، یا مال من میشود، آنکه ماندنی است. که نماند، که هنوز میماند، این من میشود، باید ادامه دهی، نمیتوانم ادامه دهم، باید ادامه دهی، ادامه میدهم، باید کلمات را بگویی، تا آن وقت که چیزی ازشان باقی مانده، تا وقتی که مرا بیابند، تا وقتی که مرا بگویند، درد غریب، گناه غریب، باید ادامه دهی، شاید پیش از این تمام شده است، شاید پیش از این مرا گفتهاند، شاید مرا به آستانهی قصهام رساندهاند، روبهروی دری که به قصهام گشوده میشود، که غافلگیرم میکند، اگر باز شود، این من میشود، سکوت میشود، آنجا که هستم، نمیدانم، هرگز نمیدانم، در سکوت نمیدانی، باید ادامه دهی، نمیتوانم ادامه دهم، ادامه میدهم.
کتابی که همه می خوانند به درد هیچ کس نمی خورد چون همه آن را می فهمند؛ اما کتابی که افراد اندکی می خوانند، کتاب فردای بشریت است، چونان نویسنده اش که نویسنده ی فردای فهمِ انسان است... بِکِت بزرگ?❤️
4
چند ماهه خریدم هنوز نخوندم. نمی دونم چرا هیچوقت نمی تونم بکت رو تموم کنم. شاید چون خیلی تلخه