دختر جوان دیگری در قسمت بالا دیده میشود. او جِلا است ـ زنانی که در قسمت پایین هستند او را نمیبینند. ادامهی موسیقی محلی با فلوت نواخته میشود. سپس متوقف میشود. صدای بسیار بلندی شنیده میشود تیک ـ تیک ـ تیک. سکوت. صدای مهیب انفجار؛ ممکن است از پشت جایگاه تماشاگران اشعهی نور و یا چیزی شبیه دود به داخل بیاید. زنان سراسیمه میشوند. آنان دختران جوانتر را در آغوش گرفته و سرهایشان را به سمت پایین میبرند. در همین لحظه سربازان با رژهی نظامی از راهروی مرکزی پایین آمده و به درون صحنه میآیند. زنان را به چنگ میآورند و آنها را به زور از پلههای سنگی سمت چپ بالا برده و وارد دالان میکنند. سپس از سمت راست وارد شده و زنان را یکی یکی بر روی پلهها پرت میکنند. صدای در سلول شنیده میشود. و هر یک از زنان در یک سلول انداخته میشوند. سربازان با رژه به سمت پلکان چپ صحنه میروند و سپس والکو پدیدار شده و به سمت تماشاگران میآید.