دسامبر ۱۹۳۷. سربازهای ژاپنی نانکینگ را تصرف کردهاند. گروهی دختر مدرسهای وحشتزده در محوطه یک کلیسای آمریکایی پنهان میشوند. شوجوئانِ سیزده ساله یکی از آنهاست که ما از دریچهی چشم او شاهد وقایع تکان دهندهای خواهیم بود. کلیسا که توسط پدر اینگلمن، کشیشی آمریکایی که سالهاست در چین اقامت دارد، اداره میشود، در جنگ میان چین و ژاپن محدودهی بیطرف محسوب میشود. اما ژاپنیها در جنگ از پیمانهای بینالمللی پیروی نمیکنند، به خیابانهای شهر میریزند و شهروندان غیرنظامی را غارت کرده و مورد تجاوز قرار میدهند. این مسأله دخترها را در معرض خطر بزرگی قرار میدهد. و اوضاع وقتی بدتر میشود که فاحشههای یک فاحشهخانه به دنبال یافتن پناهگاه از دیوارهای کلیسا بالا میروند.
این رمان که پر از شخصیتهای فوقالعاده است، از کشیشی ریاضتکش گرفته تا فاحشههایی بیادب و گستاخ، داستانی است دربارهی اینکه چطور جنگ همهی پیشداوریها را واژگون میکند و چگونه عشق در بحبوحهی مرگ میشکفد.
از این رمان فیلمِ دیدنی نیز به کارگردانی ژانگ ییمو، کارگردان مشهور چینی، ساخته شده است.
پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو بخونید
یا حداقل فیلمش رو ببینید
داستان در دل وقایع تلخ جنگ، انسان رو با وجدان خودش و پیش داوری و قضاوتی که درمورد افراد مختلف کرده روبرو میکنه.
یه جاهایی به خودت میگی من هم جاشون بودم همچین کاری میکردم؟؟
5
من اول کتابو خوندم بعداز مدتها فیلمشو دیدم..اما یه جاهایی توی کتاب از فکر و خیالاتی میگه که توی فیلم نمیشه نشون داد..من کتابو ترجیح دادم
4
بعد،دیگری از جنگ ننایش داده شده. بعدی که هتوز تابو است که در ایران از جنگ هشت ساله گفته شود