والتر بنیامین برای مخاطبان جدی فلسفه در ایران، نامی ناشناخته نیست.
ترجمهی آثار بنیامین به فارسی از حدود سه دههی پیش آغاز شده و طی این سی سال، نهتنها برخی از مهمترین رسالهها و مقالههای او به فارسی برگردانده شده که کوششهایی نیز در جهت شرح و تفسیر عقایدش به انجام رسیده است. قطعنظر از کیفیت ترجمههای فارسی آثار بنیامین و بدون توجه به خطاهای احتمالیای که در روند تفسیر آرای او حادث شده است، این نکته مسلم است که مخاطب فارسیزبان ــ یا دستکم، مخاطب فارسیزبانِ ایدهآل ــ دیگر با آن تنوع و گستردگیای که مشخصهی آثار بنیامین است احساس بیگانگی نمیکند؛ او به چشم خود دیده است که تفکر بنیامین چگونه به قلمروهای همساز و ناهمسازی چون فلسفه، الهیات، تاریخنگاری، نقد ادبی و... سرک میکشد و بهعلاوه، خبر دارد که مفاهیم بهکارگرفتهشده در هر یک از این قلمروها چگونه با سنتهای متفاوت و بعضاً متباعدی چون مارکسیسم، عرفان یهودی، سوررئالیسم، رمانتیسیسم و... رابطه برقرار میکنند.