اولین کسی که گریه کرد احتمالاً اولین آدمی بود که فهمید آدم است و برایش مسجّل شد که باید به زندگی ادامه دهد. شاید هم اولین آدم اولین موجودی بود که به محض به دنیا آمدن گریه کرد. اینها معلوم و مشهود است، امّا اولین کسی که خندید معلوم نیست چه کسی بود. شاید اولین کسی که خندید شاهد اولین لیز خوردن اولین انسان اولیه روی اولین پوست موز در یکی از جنگلهای اولیه بود، شاید هم اولین خنده عکسالعمل نسبت به حماقت اولین آدم بوده و یا هر چیز دیگر.
قطعا اولین خندهها به دلیل شنیدن اولین لطیفهها وقوع نیافت، امّا این باعث نمیشود که از اهمیت تاریخ لطیفه بشر غافل بمانیم.
لطیفهها - یا به قول فرنگیها «جوک» - با شیوههای دیگری که باعث خنده میشوند، یعنی «شوخی»، «مطایبه»، «هجو» و مواردی از این دست تفاوت دارد. لطیفهها تا حدّی به قصههای کوتاه شبیهاند. قصههایی با ویژگیهایی خاص و مشخص. لطیفهها داستان نشدهاند؛ ماجرا در این داستانها شاخ و برگ از دست دادهاند و تنها یک پیچش داستانی یا یک گفتار حکیمانه، یا خندهآور در هر لطیفه پنهان است. لطیفهها ساده و مشخصاند. معمولاً برای بیان یک چیز استفاده میشوند و تنها به برآوردن همان مقصود میپردازند. از سوی دیگر لطیفهها مشخصههای جغرافیایی و تاریخی دارند. از لطیفههای هر قوم میتوان خصوصیات مردمشناسی آن قوم را ادراک کرد و به نشانهشناسی آن قوم رسید.