سرانجام هنگامیکه شب زمین را فروپوشید، تورامبار و همراهانش به کابد- اِن- آراس رسیدند، و از شنیدن صدای بلند آب شادمان شدند، زیرا این صدا اگرچه یادآور خطر زیر پا بود، جمله صداهای دیگر را میپوشاند. آنگاه دورلاس گروه را اندکی به سوی جنوب هدایت کرد و همگی از شکافی در دل صخره پایین رفتند؛ ولی آنجا خود را باخت چون صخرهها و سنگهای بیشمار در بستر رودخانه بود و آب خروشان پیرامون آنها در جریان و دندانههای سنگها را میسایید. دورلاس گفت: «راه مطمئنی است به سوی مرگ.»
تورامبار گفت: «تنها راه است، چه سرانجامش مرگ باشد، چه زندگی. و تعلل آن را در نظر امیدوارانهتر جلوهگر نخواهد ساخت. پس به دنبال من بیایید!»