کتاب «نقشههایت را بسوزان» از آن دسته مجموعه داستانهایی است که مرز میان واقعیت و خیال را باریک میکند و شما را به دنیای شخصیتهایی میبرد که در تلاش برای معنا دادن به زندگیاند. اگر از آن دسته خوانندگانی هستید که عاشق کشف ابعاد پنهان انسانها در موقعیتهای روزمرهاید، این کتاب برای شماست. این اثر اکنون در فیدیبو، بزرگترین مرجع کتابهای الکترونیکی و صوتی، در قالب نسخه الکترونیک در دسترس است.
«نقشههایت را بسوزان» نوشته مارجوری کمپر نویسنده آمریکایی، مجموعهایست از داستانهای کوتاه که هر یک همچون پنجرهای کوچک، جهانی بزرگ را پیش روی مخاطب میگشاید. این داستانها روایتگر زنانی هستند که در بزنگاههای زندگی، با انتخابهایی مواجه میشوند که آنها را به درون خودشان بازمیگرداند. کمپر با قلمی روان و نگاه موشکافانه، لحظات پرتنش، پیچیده و گاه طنزآمیز زندگی زنان آمریکایی را روایت میکند؛ زنانی معمولی که در تلاشاند مسیر زندگی خود را، حتی اگر به بهای سوزاندن نقشهها باشد، پیدا کنند.
در این مجموعه، داستانهایی میخوانیم از مادرانی که میکوشند کودک درونشان را حفظ کنند، از دخترانی که در مواجهه با جنسیت، سنت و امید دستوپنجه نرم میکنند و از زنانی که در لحظههایی حساس، تصمیمهایی غیرمنتظره میگیرند. این کتاب، پر است از روایتهای ظریف و ملموس از زندگی معاصر که در عین بومی بودن، جهانشمولاند.
مارجوری کمپر، با تمرکز بر جزئیات رفتاری و روانشناختی شخصیتها، تجربهای انسانی و صادقانه را در هر داستان خلق میکند.
نثر کمپر در این مجموعه، شفاف، زنده و پر از لحظات خردهروایتی است. او از جملات ساده استفاده میکند اما در پس آنها، عمق زیادی نهفته است. روایتهای او بیپیرایهاند و پرهیز از پیچیدگیهای زبانی باعث میشود که خواننده راحتتر با شخصیتها ارتباط برقرار کند. ترجمهی روان و دقیق لیدا طرزی نیز به انتقال لحن و حالوهوای اثر کمک شایانی کرده و خواندن این کتاب را به تجربهای لذتبخش تبدیل میکند.
پای همگی لخت بود با کفشهایی که به زمین میکشیدند و جورابهای چین خورده. زانوی بیشترشان زخم بود، زخمهای تازه یا کهنه. در سنی بودند که زیاد زمین میخوردند و زانوهایشان بیحفاظ بود. با آن
چمدانهایی که بعضیهایشان بزرگتر از آن بودند که بتوانند حملشان کنند و آن قُبُل مَنقَلِشان، عروسکی، ماشینی، کتابی، بیشتر شبیه هَنگ کوتولهها بودند که رژه میرفتند. آن دو دختر کوچولو قبلاً همدیگر را ندیده بودند، در قطار با هم دوست شدند. شریکی شکلاتی را خوردند و به سیبی گاز زدند. اسمهاشان پنی و پریم رُز بود. پنی لاغر بود و چشم و ابرو مشکی و قد بلند، شاید هم بزرگتر، ولی پریم رُز چاق بود با موهای بور مجعد. ناخنهایش را جویده بود و کت سبز خوش دوختش یقه مخمل داشت. پنی رنگ به رو نداشت با لبهایی که کمی به آبی میزد. هیچ کدامشان نمیدانستند کجا میروند یا سفرشان چقدر طول میکشد. حتی نمیدانستند چرا میروند، چون مادر هیچ کدام نتوانسته بود خطر را برایشان توضیح دهد. چطور میتوانی به بچهات بگویی مجبورم تو را بفرستم خارج شهر چون ممکن است دشمن بمب بیندازد، ولی خودم اینجا میمانم، در میان انواع خطرها، خطر سوختن، زنده به گور شدن، گاز و سر آخر یورش ارتش زرهپوش دشمن؟
این کتاب مناسب طیف متنوعی از خوانندگان است، بهخصوص:
اگر از این کتاب خوشتان آمد، این آثار هم میتوانند توجهتان را جلب کنند:
برای تهیه نسخه الکترونیکی کتاب «نقشههایت را بسوزان» از نشر کتاب نیستان هنر، کافیست در سایت یا اپلیکیشن فیدیبو ثبتنام کرده و نام کتاب را جستجو کنید. پس از خرید، کتاب به کتابخانهی دیجیتال شما افزوده میشود. همچنین با تهیه اشتراک فیدیپلاس، میتوانید بدون پرداخت جداگانه به هزاران عنوان دیگر در ژانرهای مختلف از جمله مجموعهداستان، رمان، زندگینامه، ادبیات معاصر و کلاسیک دسترسی داشته باشید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۱۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 200 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۴۰:۰۰ |
نویسنده | مارجوری کمپر |
نویسنده دوم | ای اس بایات |
نویسنده سوم | رابین جُوی لِف |
مترجم | لیدا طرزی |
ناشر | انتشارات کتاب نیستان هنر |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The Pen / O. Henry Prize stories |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۸/۲۵ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 12,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
داستان کوتاه های خوب، فقط حجم بعضی از داستان ها کمی زیاد بود.
چه تفاوتی با مجموعه خانم دقیقی داره؟