«زنگ زده بودم به مادر و گفته بودم مامان، خواب وحشتناكی ديدهام! خواب ديدم شما مردين و از مرگتون دو سال گذشته، خونه رو هم فروختيم و... مادر پای تلفن خنديده بود. گفته بودم مامان، خدا را شكر كه خواب بودم، از خواب پريده بودم! كابوس سر جايش بود!»
خوابها ادامه دارد و گاه حضوری از خوابی در خوابی، خوابهايی ديگر. نادو، احضاركننده بر خواب رفتهها و از آن برخاستههاست يا احضار شده بر خوابی ديگر؟ اكنون او نيز غايب است. كسی آيا خواب او را می بيند؟