انسانهای والا و فرهیخته عموما روند زندگی متفاوتی با دیگران داشتهاند. نقش دوران کودکی در ساختار زوایای شخصیت و اندیشههای دوران بزرگسالی انکارناپذیر است. در دنیای زیبا و پرهیجان کودکی است که باورها و اعتقادات ارزشی ذرّهذرّه در عمق وجود انسان ریشه میدواند و نهال سبز زندگی رفته رفته قد میکشد. وجود شرایط مناسب، آزادی، حمایت و راهنماییهای درست و صمیمانه، داشتن الگوی خوب و... متضمن رشد سالم و شکوفا شدن جوانههای معرفت در او میشود. نگاهی گذرا به سیر حیات اندیشمندان و قهرمانان قافله بشریت، از پیامبران، اولیاءاللّه، سلسله جنبانان اندیشههای بشری تا کاشفان و مخترعان و سیاستمداران و انقلابگران بزرگ اهمیت و حساسیت دوره کودکی را آشکار میکند.
بیشک سرگذشت عارفی کمنظیر چون مولانا را باید در بطن کلامش جستجو کرد. زندگی او شعری است ناسروده که به مراتب از مثنوی بلند و غزلیات سکرآورش زیباتر است. واقعیتی که بیشتر به افسانه میماند. مکاشفات سالهای کودکی، زهد و ریاضت او، هیجانهای روحی، عشق او به انسانِ کامل، وجود سماع و اشتغالش به شعر، آیینه و موسیقی، سیر روحانی بیوقفه و رهایی از ماسویاللّه تا رسیدن به مرتبه فنا را باید در آینه شعرش دید.