
ستارهها در آسمان زیاد بودند،اما ماه تنها بود و این تک و تنها بودن او را خیلی غمگین میکرد. ماه با چه کسی میتوانست دوست شود؟ ستارهها هم ترجیح میدادند مثل سگها و قورباغهها و کودکان با هم بازی کنند. ماه به خود گفت: شاید بتوانم در این دنیا، موجودی مثل خودم پیدا کنم که تنها و غمگین باشد. پس تصمیم گرفت بگردد و موجودی مثل خودش پیدا کند. ماه نور خود را به همهجا انداخت و همهجا را گشت؛ لابهلای خزههای جنگل را دید، اما کسی را مثل خودش تنها و غمگین پیدا نکرد. روزی که از جستوجو خسته شده و دیگر ناامید شده بود، کلاف سفید درهمی را روی زمین پیدا کرد. این کلاف خیلی شبیه خودش بود و درون چشمهی کوچکی افتاده بود. ماه از دیدن آن کلاف سفید درهم خوشحال شد و نورش را روی چشمه انداخت.
| فرمت محتوا | pdf |
| حجم | 5.۰۹ مگابایت |
| تعداد صفحات | 64 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | گروه نویسندگان |
| مترجم | رویا خوئی |
| ناشر | انتشارات محراب قلم |
| زبان | فارسی |
| عنوان انگلیسی | Les Petites Histoires Du SoirContes dusoeliletdela la lune |
| تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۸/۰۵ |
| قیمت ارزی | 2 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |