
کتاب سوگواری برای شوالیهها
نسخه الکترونیک کتاب سوگواری برای شوالیهها به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره کتاب سوگواری برای شوالیهها
رای دیدن آنچه در پیشارو بود ناچار خم شدم تا قامترس سگها و از میان مهِ پارهشده کاشفیِ سیاستمدار را دیدم که تا سینه در آب فرورفته بود و با یک مرد دیگر که آرنجش را بر یک کنده شناور تکیه داده بود صحبت میکرد. این دیگر چه خرق عادتی بود. در این سرما در این برکه چه میکردند؟ دویدم و همزمان با سگها به ساحل رسیدم و کاشفی را صدا زدم. کاشفی برگشت و برایم دست تکان داد. گفت: «به ما ملحق شو جوان. معرفی میکنم. آقای حسن وثوقالدوله.» وثوقالدوله کنده را به زیر این آرنج داد و در تکمیل معرفی کاشفی با اشاره به خودش و بهطعنه گفت: «فرزند خلف همان اعلیحضرتی که دیدید.» من دست به سینهام بردم و برای وثوقالدوله ادای احترام کردم. بعد رو به کاشفی گفتم: «میترسم سینهپهلو کنید حاجآقا.» کاشفی خندید. «نگران نباش. هر سه این جمع سهنفره آن زبانهها را دیدهایم. سرما دیگر کارگر نیست. لخت شو بیا تو.»
نظرات کاربران درباره کتاب سوگواری برای شوالیهها