کسی که قسمتهای فوقانی رود «هادسن» را دیده باشد، حتما ارتفاعات «کاتسکیل» را به خاطر دارد. رشتهکوهی جداافتاده از خانواده عظیم «آپالاچی» که در سمت غرب رودخانه به چشم میخورد، سر به فلک کشیده و مشرف بر همه دشتهای اطراف. هر تغییر هوایی، و بلکه هر ساعتی از روز، رنگهای اسرارآمیز این رشتهکوه را دچار تغییری شگرف میسازد و برای همه کدبانوهای دور و نزدیک بهترین دماسنج است. وقتی که هوا آرام و آفتابی است این بلندیها به رنگ سرخ و آبی ملبس میشوند و حاشیههای مشخص خود را بر آسمان صاف شامگاهی رقم میزنند؛ اما گاهی که مابقی چشمانداز صاف و عاری از ابر است، سپری از بخار خاکستری بر سر خود دارند که در زیر تابش آخرین پرتوهای خورشید تابان، همچون تاجی مرصع، شکوه و عظمتشان را به جهانیان اعلام میدارد.
شاید مسافران و رهگذران دود رقیقی را که از خانههای روستایی بهسوی آسمان رهسپار است دیده باشند. سقف ماسهای این کلبهها در میان درختان میدرخشد، همانگونه که رنگهای آبی ارتفاعات در میان سبزی تر و تازه چشمانداز نزدیک خود ذوب میشود. روستایی کوچک و قدیمی که به دست گروهی از عمّال استعمارگران در اوایل دوران تسلط آنها و در آغاز حکومت «پیتر استیونسن» مهربان خدا بیامرز بنا نهاده شده. برخی از خانههای ساکنان اولیه تا چند سال پیش پابرجا بود - با پنجرههای مشبّک پیشانی سه گوش که بر بالای آن پرندهای ایستاده، ساخته از آجرهای کوچک زردرنگ که از هلند میآوردند.
کتاب شامل دو افسانە از نسلهای اولیه مهاجرین اولیه آمریکاست، که در دره هادسن ساکن شدن. درباره آداب و رسوم اونها اطلاعات جالبی ارائه می ده، همچنین نثرش طنز قشنگ و سرگرم کنندهای داره. نویسنده هم یکی از اولین نویسندگان آمریکاییه که تو جهان معروف شده و یه جورایی پدر داستان کوتاه آمریکایی حساب میشه.