فیلم روی پرده نه کلام داشت نه موسیقی متن. نگهبان گالری، درست کنار در ایستاده بود و بازدیدکنندگانی که از گالری خارج میشدند گاهی نگاهی به او میانداختند. شاید امیدوار بودند نگهبان درباره فیلم روی پرده توضیحی بدهد و یا شاید میخواستند حداقل مطمئن شوند حق داشتهاند از برنامهی داخل گالری سر در نیاورند. در آن طبقه گالریهای دیگری هم بود و فایدهای نداشت آدم وقت خودش را در این گالری بگذراند که برنامهاش هر چه که بود انگار فقط نوعی تکراری ابدی را نمایش میداد.
مردی که کنار دیوار پشت پرده ایستاده بود، به پرده نگاه میکرد. سپس چسبیده به دیوار به آرامی خود را به دیوار روبرویی پرده رساند تا حرکاتی را که روی پرده میدید این بار از زاویه برعکس ببیند. روی صفحه تصویر آنتونی پرکینز بود که دست راستش را دراز میکرد تا در ماشین را باز کند. مرد میدانست که از این طرف آنتونی پرکینز(۲۷) دست راستش را دراز میکند و از طرف دیگر پرده این دست اشتباهی چپش بود که برای باز کردن در ماشین دراز میشد.
اما آیا میشد گفت باز کردن در ماشین با دست چپ اشتباه بود؟ اصلاً چه علتی وجود داشت که تصویر این سوی پرده از سمت دیگرش قابلاعتمادتر باشد؟