کتاب «ماجرای خانم شارلوت: وزیر آنچنانی» نوشته دومینیک دمرس ( -۱۹۵۶)، نویسنده فرانسویزبان کانادایی، است.
او تاکنون بیش از ۳۰ عنوان رمان برای بچهها نوشته و گاهی هم کتابهایی برای بزرگسالان مینویسد و تاکنون جوایز ادبی بسیاری دریافت کرده است که ازجمله میتوان به جایزه ادبی کانادا برای مجموعه کتابهای «ماجراهای خانم شارلوت» اشاره کرد.
قهرمان این مجموعه خانم شارلوت نام دارد، او زنی عجیبوغریب است، او عقیده دارد که در هر کاری باید «خوش گولان»! باشد.
لابد میپرسید این چه کلمهای است؟
اما زیاد تعجب نکنید این کلمه اختراع خود خانم شارلوت است که معنیاش یعنی لذت بردن و شادی است. خوش گولان بودن ضروریترین اصلی است که همه ما باید در زندگی رعایت کنیم.
با خواندن کتابهای خانم شارلوت همه یاد میگیریم چطور یک خوش گولان تمامعیار باشیم.
در بخشی از کتاب «ماجرای خانم شارلوت ۶: بهترین مربی فوتبال» میخوانیم:
«من ژرمی-ژولیه هستم. میخواهم چیزی را صادقانه اعتراف کنم. وقتی خانم شارلوت از راه رسید و او را دیدم، نزدیک بود پا به فرار بگذارم. ماری، دختر عمویم، گفته بود که دوستش، شارلوت، آدم عجیبی است. اما نگفته بود که قدش خیلی بلند است و از لاغری به نی قلیان میماند. خانمی نسبتاً پیر بود و با لباسی عجیبوغریب. کلاه سیاه بزرگی روی سر میگذاشت. کلاهش شبیه کلاه جادوگرها بود، اما سرش به جای آن که نوکتیز باشد، برآمدگی کوچکی داشت.
من با ابتکار عمل و خلاقیت هیچ مخالفتی ندارم؛ خیلی هم خوب است، اما راستش، خانم شارلوت به مهمانی بالماسکه دعوت نشده بود؛ آمده بود که به ما کمک کند و نجاتمان بدهد. در هر صورت، من اینطور فکر میکردم.
مأموریت او ساده و روشن بود. قرار بود مربی تیم فوتبال آنزوکانار باشد. آنزوکانار تیم ما بود! این تیم بیبُرو برگرد باید تیم فوتبال بِده بولو را در مسابقهی پایان سال میبُرد. اگر میبینید میگویم بیبُرو برگرد، مطمئن باشید که ذرّهای اغراق نمیکنم. اصلاً بگذارید اصل مسئله را بگویم».