در فردای پیروزی انقلاب، روشنفکران و دولت موقت و روحانیونی که هیچکدام تجربهی ادارهی کشور را نداشتند و تنشهای زیادی بین دولت موقت و اعضایش از یک سو و روحانیون و حزبش (حزب جمهوری اسلامی) از سوی دیگر، پیش آمد که سرانجام منجر بهبرکناری و سقوط دولت موقت گردید و بهقول معروف روشنفکران فقط تا خروج امام از هواپیما در فرودگاه مهرآباد در ۱۲ بهمن ۵۷ نقش داشتند.
و این قدرتمداران و روحانیون بودند که یکی بعد از دیگری روشنفکران را از گود بهدر کردند و بهموقعیت خود با توجه بهتحریک احساسات مذهبی مردم استحکام بخشیدند و در همین موقع بود که یکی از این آقایان در جلسهای فرمودند: این ما بودیم که مردم را از بند رهانیدیم، مگر مردم چنین قدرت و جرأتی داشتند.
در روزهای بعد از پیروزی انقلاب، مردم بهخود تلقین کرده بودند و اینچنین از انقلاب انتظار داشتند که دیگر در ایران دادگاه و دادگستری وجود نخواهد داشت و زندانها برچیده خواهد شد و جای خود را بهموزهها و پارکها خواهد داد، غافل از اینکه بهجای کاستی از این مسائل هر روز بر تعداد آنها افزوده شد، بهطوریکه مسؤولین قضایی کشور خود بهوفور براین مسأله اذعان ورزیدند و مردم اندیشیدند که دیگر در جامعه بیکاری وجود نخواهد داشت و اجناس گران نخواهد شد و هر ماهه مردم از پول نفت مقرری خود را دریافت خواهند کرد. بهداشت، آموزش و پرورش و خدمات دولتی مجانی خواهد بود و کسی دیگر دغدغهی مسکن و جای و مکان را نخواهد اشت. فقر و نداری از جامعه ریشهکن خواهد گردید و یک مدینهی فاضله ناب و خالص جایگزین رژیم ستمشاهی خواهد شد. مردم در اخلاق و آداب و معاشرت و نظم و انضباط گوی سبقت را از یکدیگر خواهند ربود...