دوقلو بودن گاهی خیلی عالی است و گاهی آخرِ حالگیری.
من از همۀ شوخیهایی که مردم با ما میکنند، متنفرم. مثلاً میگویند: «شما دوتا خیلی به هم شبیهید، آدم از کجا بفهمه کدومتون، کدومه؟» و به خیال خودشان خیلی خوشمزگی میکنند؛ آخر من دخترم و قُلِ من پسر است. هههههه.
پدر و مادرمان هم کارمان را سختتر کردند؛ منظورم اسمهایی است که روی ما گذاشتند: جیلیان و جَکسون. زیادی به هم میآیند، نه؟ مدتهاست تو این فکرم که وقتی بزرگتر شدم، اسمم را عوض کنم و بگذارم آدریانا.
موافقید؟ یا فکر میکنید کسی که این کار را بکند، فیسو و افادهای است؟ به هرحال فعلاً که اسمم جیلیان است و کاری ازم برنمیآید. اما اجازه نمیدهم کسی جیلی، یا جیل صدایم کند. هیچوقت هم لباسی که رنگ لباس جکسون باشد، نمیپوشم.
گمانم من بیشتر از برادرم به دوقلو بودن حساسیت دارم. تو خانوادۀ جِرارد، او از همه بیخیالتر است و همهچیز به نظرش عالی میآید.
مادر به من میگوید تو زیادی فکر میکنی. هرکس بشنود، خیال میکند این یکجور تعریف است، اما او با این جمله خیال ندارد خوبی مرا بگوید. همیشه به مسخره میگوید اگر تو اَبرقهرمان بودی، اسمت را میگذاشتند ''اَبَرزِق'' زن.