تو اسرع وقتترین دوری دنیام بودی، عمر من از اساس دیرش شده برای دیوانگیات
دلم مخزن اسرار یک کلام نگفته شد، اسبابکشی دوستت دارمها اسباب دردسر شد
سابق بر این تو بودی و یک عشق افلاطونی و اکنونم میشود مرور اسبق و حال اسفبار
استاتید برایت لنگ انداختهاند اسطورهی من، درسم بده که لنگ نزنم در خط اسیری تو
شدی همهی اسماء و اسناد زندگیام، هوا را به اسمت صدا میزنم، میگوید بله، میگویی نه
صدای شیههی اسبی که شنیدی، تازیانهی تو بود بر صورت روحی که بر آن اسید پاشیدی