شاید کمتر کسی تصور میکرد که یک نویسندهی 19 سالهی گمنام بتواند در رقابت با جی. کی. رولینگ و داستانهای بینظیر هری پاتر پیروز میدان شود و رتبهی بهترین رمان فانتزی سال 2004 را از آن خود کند. اما کریستوفر پائولینی با اولین کتاب خود به اسم اراگون توانست شهرت زیادی را برای خود دست و پا کند و افتخارات زیادی را به دست آورد. کتاب «بریسینگر» سومین اثر اوست و در ادامهی داستان حماسی و مهیج اراگون نوشته شده است.
کتاب بریسینگر با عنوان اصلی «Brisinger» در سال 2008 منتشر شد. این اثر جلد سوم از مجموعه کتاب «میراث» نوشتهی کریستوفر پائولینی است. کتاب بریسینگر 512 صفحه است و برای افرادی که به رمانهای فانتزی عشق میورزند، کتاب کوتاهی محسوب میشود.
داستان کتاب «بریسینگر» در ادامهی کتاب اراگون نوشته شده است و ماجرای پسری جوان را روایت میکنند که قطعه سنگ عجیبی را پیدا کرده است. او سنگ را با خود به خانه میبرد اما سنگ ترک میخورد و از دل موجودی شبیه به اژدها بیرون میآید. نام این اژدها سفیرا است و آخرین اژدهای بازمانده بر روی زمین است. او اراگون را صاحب خود میداند و قدرت بسیار زیادی را برای او به همراه میآورد. او در این مسیر ماجراهای پرفراز و نشیبی را پشت سر میگذارد. در این کتاب نویسنده با مخاطب را بیشتر از گذشته به سرنوشت خانواده اراگون آشنا میکند و به رازهای اژدهایان میپردازد. همچنین متحدان علیه گالباتوریکس را برای جنگ با پادشاه آماده میکند.
محمد نوراللهی کتاب «بریسینگر» را به زبان فارسی برگردانده و انتشارت بهنام آن را در سال 1392 منتشر کرده است. کتاب حاضر پیشتر در سال 1387 با ترجمهی احسان مقصودی و توسط انتشارات زهره منتشر شده است.
کتاب «بریسینگر» از 58 فصل تشکیل شده است که نام ده فصل ابتدایی آن به ترتیب زیر است:
فصل اول: دروازههای مرگ
فصل دوم: گرداگرد آتش
فصل سوم: حمله در هلگریند
فصل چهارم: جدایی
فصل پنجم: سوار و رازاک
فصل ششم: تنها در سرزمین
فصل هفتم: مسابقه چاقوهای بلند
فصل هشتم: اخبار بالدار
فصل نهم: قرار و حمله
فصل دهم: مسالهای حساس
اثر پیش رو، حاصل ذهن خلاق یک نوجوان نویسنده به نام کریستوفر پائولینی است. او برای اولین بار در سن 15 سالگی تصمیم گرفت داستانهای فانتزی خود را روایت کند و سرزمینی را به نام آلاگیزا خلق کرد. کریستوفر پائولینی در سال 1983 در ایالت کالیفرنیا آمریکا به دنیا آمد. او دوران تحصیل خود را در خانه گذراند و به صورت مکاتبهای تحصیلات مقطع دبیرستان را در سن 15 سالگی به پایان رساند. او در همین سن و سال بود که تصمیم گرفت نگارش اولین رمان خود را با نام «اراگون» آغاز و در سال 2002 با کمک والدینش اولین جلد از این مجموعه فانتزی را منتشر کرد.
کتاب «اراگون» خیلی زود مورد استقبال مخاطبین رمانهای فانتزی قرار گرفت و نام کریستوفر پائولینی را به عنوان یک نویسندهی بسیار جوان بر سر زبانها انداخت. فروش کتاب اراگون به اندازهای بود که توانست عنوان پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز را از آن خود کند. موفقیت پائولینی تنها به حوزهی کتاب محدود نمیشود. در سال 2006 فیلم سینمایی «اراگون» با اقتباس از اراگون و با کارگردانی استفان فنگ میر و نویسندگی پیتر بوچمن به نمایش درآمد. اراگون پای خود را به دنیای بازیها نیز باز کرد و یک بازی کامپیوتری بر اساس داستان آن عرضه شد.
قصاب نشسته و به دیوار سمت چپش تکیه داده بود و هر دو بازویش با زنجیر به حلقه آهنی بالای سرش بسته شده بودند. لباسهای پارهاش، تن لاغر و ضعیف او را به سختی پوشانده بود. استخوانهایش از زیر پوست نازکش کاملا بیرون زده بود. رگهای آبی رنگش هم به راحتی دیده میشد. مچ دستهایش در محل اتصال زنجیرها زخم شده بود. مخلوطی از خون و مایع از زخمهایش تراوش میکرد. چند تار مویی که روی سرش باقیمانده بود سفید و خاکستری شده و مثل چند طناب نازک و چرب روی صورت آبله دارش ريخته بود.
اسلوان با صدای پتک روران به خود آمد. چانهاش را به سمت نور بالا برد و با صدایی لرزان پرسید: «کی هستی؟ کی اونجاست؟» موهایش از هم فاصله گرفته، عقب رفتند و کاسه چشمانش که درون جمجمهاش فرو رفته بود. نمایان شد. به جای پلکهایش فقط چند تکه پوست پاره داشت که حفرههای زیرین را پوشانده بودند و اطرافشان کبود و زخمها دلمه بسته بود.
در کمال شگفتی، اراگون دید که رازاکها چشمان اسلوان را در آورده بودند. اراگون دیگر نمیدانست باید چه کار کند. قصاب به رازاک ها گفته بود که اراگون تخم سفیرا را پیدا کرده است. علاوه بر آن، اسلوان، بیرد نگهبان را به قتل رسانده و به کارواهال در برابر امپراتوری خیانت کرده بود. اگر او را نزد ساکنان دهکده میبردند بدون شک او را گناهکار دانسته و به دار میآويختند. تنها چیزی که در نظر اراگون درست میرسید این بود که اسلوان به خاطر گناهانش بمیرد. اما دلیل تردیدش این نبود؛ بیشتر از این حقیقت ناشی می شد که روران کاترینا را دوست داشت و کاترینا با وجود کارهایی که اسلوان کرده بود. هنوز باید مرتبهای از محبت برای پدرش قائل میشد. تماشای حاکم در حال اعلام گناهان اسلوان و سپس به دار آویختن او، به هیچ وجه برای کاترینا و حتی روران کار آسانی نبود. چنین مشقتی حتی میتوانست آن قدر بین آنها اختلاف ایجاد کند که به نامزدی و رابطهشان پایان بدهد. در هر صورت اراگون متقاعد شده بود که بردن اسلوان با خودشان بین او،کاترینا، روران و سایر مردم دهکده بذر اختلاف میپاشید و میتوانست چنان خشمی در آنها به وجود آورد که از مبارزه علیه امپراتوری غافل شوند.
اراگون با خود گفت، آسونترین راه اینه که اون رو بکشم و به اونها بگم که جسدش رو تو سلول پیدا کردم. لبهایش با یکی از کلمات مرگ که روی زبانش سنگینی میکرد، لرزید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 5.۴۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 512 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۷:۰۴:۰۰ |
نویسنده | کریستوفر پائولینی |
مترجم | محمد نوراللهی |
ناشر | انتشارات بهنام |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۱۱/۱۸ |
قیمت ارزی | 15 دلار |
قیمت چاپی | 700,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
واقعا جزء کتاب های خیلی قوی با داستان فوق العاده گیرا هست 👌 واقعا تعجب میکنم نویسنده با این سن کم همچین کتابی با همچین جزئیات و توصیفات عالی رو تونسته بنویسه
زیباترین کتابی بود که خوندم. حتما باید بخونینش! این کتاب با تتها کتابی که فکر میکردم بهترین کتابه برابری میکنه
تا وقتی کتاب تموم نشد، نتونستم زمین بذارمش. جواب بسیاری از سوال هایم رو در این کتاب پیدا کردم.
یکی از بهترین مجموعه های فانتزی اژدهاسواران
زیبا و تا حدودی قدرتمند
یکی از بهترین کتاب های فانتزی
عالی