درباره پشت بوم،روزها در راه،کبوتران چاهی و کبوتران کوچه کاج
سالن پذیرایی یک مهمانسرای کوچک و قدیمی، سه طبقه با نه اتاق. سمت چپ، در ورودی به مهمانسرا قرار دارد که پردهی قرمز رنگ تیرهای بالای آن به چشم میخورد. کنار آن در کوچک دیگری است که به دستشویی راه دارد. سمت راست پیشخوان پذیرش دیده میشود که پشت آن یک در قرار دارد که به اتاق مهماندار میرود. در کنار این پیشخوان دری است که به اتاقهای بالا راه دارد.
در سالن پذیرش چند مبل و یک تلویزیون قدیمی قرار دارد و عکسهای مختلفی روی دیوارها به چشم میخورد. نور ملایمی سالن را روشن کرده است. جواد جوان سی سالهای که از نظر ذهنی ناتوان به نظر میرسد روی مبل نشسته و مشغول تماشای تلویزیون است که دعا پخش میکند. عزت مادرش، دستمال به دست، پشت پیشخوان توی فکر فرو رفته و به نقطهای خیره است.