سخن گفتن درباره شهر کاری بسیار دشوار است. نخست اینکه، شهر ماهیتاً پدیدهای تودرتو، پیچیده، ناهمگن، گسترده و عظیم است. شهر تودهای بزرگ از بناها، آدمها، مصنوعات، کالاها، رخدادها و حوادث است. این توده لایههای بسیار متنوعی دارد. از هر دریچهای که به لایههای آن؛ یعنی نمادها، اشیا، کالاها و آدمها نگاه کنیم، میتوانیم انبوهی از ایدهها و گزارهها را تولید و عرضه نماییم. پی بردن به ماهیت شهر و زندگی اجتماعی شهری و راه یافتن به این مجموعه عظیم از کالاها، آدمها و نهادها کاری بسیار پیچیده و دشوار است. ازاینرو، طی یک قرن اخیر کموبیش تمام شاخههای دانش بشری به صورتهای گوناگون در زمینه شهر تلاش کردهاند. در یک قرن گذشته، شهر اُبژه مطالعاتی تمام شاخههای معرفت بشر بوده است. هنرمندان و ادبا در رمانها، داستانها، اشعار و نوشتههایشان به طور گستردهای زندگی شهری را بازنمایی کردهاند. در واقع، این بازنماییها تلاش آنها برای شناختن شهر و توجه کردن به زندگی اجتماعی شهری بوده است. هرچند معمولاً آثار هنری و ادبی بهمثابۀ نوعی سرگرمی و لذت یا متون زیباییشناسانه تلقی میشوند، اما به طور همزمان دربردارندۀ مجموعه وسیعی از آگاهیها و شناختها نیز هستند. آنها از جهاتی بازتاب ذهنیت ما دربارۀ شهرند و از جهت دیگر نقش مهمی در شکل دادن به ذهنیت ما از شهر دارند.